2014-04-08، 04:01
دقیقاً همینطور بود من آموخته بودم که تلاش کنم و قله موفقیت را فتح کنم و اینکار را یکتنه با همت و غیرت و ارده خودم انجامشان بدم و نگذارم امتیاز موفقیتم هایم تماماً مال خودم و بنام خودم به ثبت برسد و من بخاطر تاییدطلبی چه کارهایی نکردم و چه صدماتی بخودم و دیگران نزدم. اما با تمام این خرابکاریها به خودم و عقل خودم افتخارهم میکردم و معتقد بودم کارم خیلی درست است و اگر دیگران بگذارند همه کارهایم درست درخواهد آمد . مغز من کاملاً فعال بود و بشدت مانند موتورهای دوربالا حتی در خواب مشغول کار بود، البته در راه نادرستی و خلاف و جورکردن دوزو کلک و من هرگز فکر نمیکردم که مغز من درست کار نمیکند. من از دوران کودکی بیش فعال و شیطون بودم و هرگز به پند و اندرز و نصیحت گوش نمیکردم و هرگز خودم را کوچک نمیکردم که با کسی مشورت کنم و از او کمک بخواهم و همین تکروی باعث شد بزرگترین بلاها را سر خودم بیاورم و بخودم هم میبالیدم که بدون استاد و آموزگار هنرها و مهارتهای زندگی را می اموزم و با خواند نیمه کاره چند کتاب روانشناسی خودم را علم دهر هم معرفی میکردم.