2014-08-24، 02:04
واژه ایی که من باهاش آشنا نبودم فروتنی بود . نواقصی مثل ترس ، خودکم بینی ، تکامل پرستی ، متعادل نبودن باعث شده بود که فروتنی ام را از دست داده باشم . اما فروتنی یعنی رسیده به آرامش روحی و روانی و عجز در مقابل غرورم ، پذیرفتن بیماری ام ، پذیرش و قبول نواقص شخصیتی ام . فروتنی یعنی این که از غرور بیمارگونه ام عاجز باشم و این غرور دیگر به من حال نمیدهد، کار روی خودبزرگ بیني ام و این که یاد بگیرم به تعادل برسم . فروتنی یعنی همسان بودن با بقیه انسانهای دیگر ، خدایی نکردن و همه را با یک چشم نگاه کنم ، با آگاهی زندگی کنم و دست از توهم قدرت برداشتن.
پروردگارا ! از حمایت بیکرانت بی نهایت سپاسگزارم !!