سئوالات شخصي که مي تواند شما را در بهبودي ياري کند :
چه خصوصيات مثبتي دارم ؟بهترين خصوصيات من چيست ؟ استعدادهاي من چيست ؟ به چه موفقيتي بيش از همه افتخار مي کنم ؟
در دوران کودکي آيا کسي بود که با من صحبت و حمايتم کند ؟ از اين موضوع چه نتايجي ميگيرم ؟
دردوران کودکي ، آيا از سوي کساني که مراقبم بودند رفتار هم وابستگانه را تجربه کرده ام ؟ در آن زمان نسبت به آن رفتارها چه احساسي داشتم ؟ از آن رفتارها چه نتيجه اي مي گيرم ؟ امروز در مورد آنها چه احساسي دارم ؟
آيا احساس مي کنم لايق چيزهاي خوب هستم ؟اگر نه ، چرا ؟
چه تجربيات مثبتي در کودکي داشته ام ؟از اين تجربيات چه منافعي کسب کرده ام ؟ چه پيامهاي مثبتي در کودکي گرفته ام ؟ منشا اين پيامها چه بود؟ آنها چه احساسي در من بر انگيختند ؟
آيا من هم وابستگي يا اعتياد پدر و مادرم را انکار مي کنم ؟ اگر بله ، چرا ؟ از اين انکار چه کسب کرده ام ؟ آيا پذيرفته ام که رفتار والدينم بر اساس آنچه بوده اند انجام شده ، بدون آنکه خودم يا آنها را سرزنش کنم ؟
چه رفتارهايي را که درکودکي با من انجام شده امروز تکرار مي کنم ؟ چه رفتارهايي عليه خودم را از کودکي با خود همراه آورده ام ؟ به جز خانواده از چه محلهايي اين رفتارها را آموخته ام ؟
چگونه به خودم عشق مي ورزم ؟
چگونه به عنوان يک بالغ به خودم آسيب زده ام ؟
آيا از خودم و ديگران انتقاد مي کنم ؟ تحت چه شرايطي ؟
چگونه به ديگران اجازه مي دهم تا بر رفتارم اثر بگذارند ؟چرا ؟
براي ارتباط برقرار کردن با ديگران چه ارزشهايي را زير پا مي گذارم ؟
آيا گرايش به کوچک شمردن خودم دارم ؟ از کجا آنرا آموخته ام ؟ اين مسئله چه احساسي در من ايجاد مي کند ؟
آيا اهميت بيشتري بر آنچه ديگران انجام مي دهند ، نسبت به آنچه خودم انحام مي دهم مي گذارم ؟ اگر بله ، چرا ؟
به عنوان يک بالغ ، حاصل من از اعتقاد به قرباني بودن چيست ؟مثال بزنيد .
به چه رفتارهاي هم وابستگانه اي ادامه مي دهم ؟ تلاش ميکنم با اين رفتارها چه کار کنم و يا در چه لاکي فرو بروم ؟
آيا معتقدم که رفتار ديگران خطا يا مسئوليت من است ؟
مثالهايي از اين موضوع بزنيد که مسئوليت بيش از اندازه مورد نيازم ، يا آنچه که فکر ميکردم بر عهده من است ، بر عهده گرفته ام ؟ نتيجه چه بوده ؟
چه رنجشهايي دارم ؟ رنجشها چگونه بر بهبودي من تاثير گذارده اند ؟ از چه اجتناب کرده ام ؟ چرا ؟
آيا کسي تا بحال گفته است : " چه ربطي به تو دارد ؟ همين حالا تمومش کن ."
به عبارت ديگر احساسهاي مرا نفي کرده است ؟ اين موضوع چه احساسي درمن ايجاد کرده است ؟
چه موقع به قدرتم تکيه کرده ام ؟ چه احساسي داشت ؟
چگونه بهبودي ام به من نفع رسانده ؟
چه خصوصيات مثبتي دارم ؟بهترين خصوصيات من چيست ؟ استعدادهاي من چيست ؟ به چه موفقيتي بيش از همه افتخار مي کنم ؟
در دوران کودکي آيا کسي بود که با من صحبت و حمايتم کند ؟ از اين موضوع چه نتايجي ميگيرم ؟
دردوران کودکي ، آيا از سوي کساني که مراقبم بودند رفتار هم وابستگانه را تجربه کرده ام ؟ در آن زمان نسبت به آن رفتارها چه احساسي داشتم ؟ از آن رفتارها چه نتيجه اي مي گيرم ؟ امروز در مورد آنها چه احساسي دارم ؟
آيا احساس مي کنم لايق چيزهاي خوب هستم ؟اگر نه ، چرا ؟
چه تجربيات مثبتي در کودکي داشته ام ؟از اين تجربيات چه منافعي کسب کرده ام ؟ چه پيامهاي مثبتي در کودکي گرفته ام ؟ منشا اين پيامها چه بود؟ آنها چه احساسي در من بر انگيختند ؟
آيا من هم وابستگي يا اعتياد پدر و مادرم را انکار مي کنم ؟ اگر بله ، چرا ؟ از اين انکار چه کسب کرده ام ؟ آيا پذيرفته ام که رفتار والدينم بر اساس آنچه بوده اند انجام شده ، بدون آنکه خودم يا آنها را سرزنش کنم ؟
چه رفتارهايي را که درکودکي با من انجام شده امروز تکرار مي کنم ؟ چه رفتارهايي عليه خودم را از کودکي با خود همراه آورده ام ؟ به جز خانواده از چه محلهايي اين رفتارها را آموخته ام ؟
چگونه به خودم عشق مي ورزم ؟
چگونه به عنوان يک بالغ به خودم آسيب زده ام ؟
آيا از خودم و ديگران انتقاد مي کنم ؟ تحت چه شرايطي ؟
چگونه به ديگران اجازه مي دهم تا بر رفتارم اثر بگذارند ؟چرا ؟
براي ارتباط برقرار کردن با ديگران چه ارزشهايي را زير پا مي گذارم ؟
آيا گرايش به کوچک شمردن خودم دارم ؟ از کجا آنرا آموخته ام ؟ اين مسئله چه احساسي در من ايجاد مي کند ؟
آيا اهميت بيشتري بر آنچه ديگران انجام مي دهند ، نسبت به آنچه خودم انحام مي دهم مي گذارم ؟ اگر بله ، چرا ؟
به عنوان يک بالغ ، حاصل من از اعتقاد به قرباني بودن چيست ؟مثال بزنيد .
به چه رفتارهاي هم وابستگانه اي ادامه مي دهم ؟ تلاش ميکنم با اين رفتارها چه کار کنم و يا در چه لاکي فرو بروم ؟
آيا معتقدم که رفتار ديگران خطا يا مسئوليت من است ؟
مثالهايي از اين موضوع بزنيد که مسئوليت بيش از اندازه مورد نيازم ، يا آنچه که فکر ميکردم بر عهده من است ، بر عهده گرفته ام ؟ نتيجه چه بوده ؟
چه رنجشهايي دارم ؟ رنجشها چگونه بر بهبودي من تاثير گذارده اند ؟ از چه اجتناب کرده ام ؟ چرا ؟
آيا کسي تا بحال گفته است : " چه ربطي به تو دارد ؟ همين حالا تمومش کن ."
به عبارت ديگر احساسهاي مرا نفي کرده است ؟ اين موضوع چه احساسي درمن ايجاد کرده است ؟
چه موقع به قدرتم تکيه کرده ام ؟ چه احساسي داشت ؟
چگونه بهبودي ام به من نفع رسانده ؟
مشگل اینه که به بعضیا بیشتر از حدشون بها دادم