2014-09-05، 03:46
سنت یک
سنت یک خانواده ام را نجات داد. در خانواده آشفته یک معتاد ،به نیاز های معتاد ،نسبت به هزینه سایر افراد خانه ؛بیش از حد ترجیح داده می شود و این مسئله در خانه من هم به طور قطع درست بود چون نمی توانستم ریسک کنم و معتاد را یک لحظه تنها بگذارم تعطیلات به هدر می رفت .تعطیلات توسط بحران ها یکی پس از دیگری خراب می شد پس انداز ها برای ضمانت معتاد از گرفتاری های دیگرش فدا می شد از سنت یک یاد گرفتم که :منافع مشترک ما می بایست در راس قرار بگیرد پیشرفت فردی در جذب بیشتر اعضا به اتحاد ما بستگی دارد "این سنت به من تلنگری زد که برای خانواده هم درست بود . فهمیدم که وقتی فکر می کردم با نجات معتاد خانواده ام را نجات می دهم به معتاد وکل خانواده صدمه زده ام با ترجیح دادان نیاز های معتاد به آسایش خانواده حق مسلم آنها را نادیده گرفته ام .وهمچنین فرصتی را که معتاد مسئول خودش باشد از او گرفته ام . به این ترتیب برای اینکه خانواده دوام داشته باشد می بایست در اولویت قرار بگیرد اکنون درک می کنم وقتی نیاز تمام خانواده در گرفته شود با نیاز های فردی هم بهتر بر خورد می شود اکنون وقتی لازم است تصمیم های خانوادگی گرفته شود به هر عضو خانواده حق اظهار نظر داده می شود وآنچه را که بیشتر به نفع خانواده است بگویند نه آنچه که می خواهند همه نظرات بررسی شده و تصمیم هایی که برای تما خانواده مناسب باشد گرفته می شود .تفکری برای امروز : تا زمانی که مطمئن نباشم عملکرد های من برای تمام خانواده ام مفید است کاری انجام نمی دهم
دوست داشتن دل می خواهد نه دلیل