2015-02-04، 10:56
از خردمندي پرسيدند : چگونه توانستي زندگي خود را بر پاكي بنا كني ؟ ، چرا اينقدر آرامي ؟، چه چيزي سبب ميشود كه هيچگاه خسته نشوي ؟ چگونه است كه دچار وسوسه نميشوي ؟....
گفت: بعد از سالها مطالعه ، تجربه زندگي خود را بر 5 اصل بنا كردم ....
دانستم رزق مرا ديگري نميخورد ، پس آرام شدم .
دانستم كه خدا مرا مي بيند ، پس حيا كردم .
دانستم كه كار مرا ديگري انجام نميدهد ، پس تلاش كردم ...
دانستم كه پايان كارم مرگ است ، پس مهيا شدم ...
دانستم كه نه نيكي و نه بدي گم نميشود، هر نيكي و بدي سرانجام بسوي صاحب او باز خواهد گشت . پس بر خوبي افزودم ...
و هر روز اين 5 اصل را در خودم يادآوري ميكنم ...
گفت: بعد از سالها مطالعه ، تجربه زندگي خود را بر 5 اصل بنا كردم ....
دانستم رزق مرا ديگري نميخورد ، پس آرام شدم .
دانستم كه خدا مرا مي بيند ، پس حيا كردم .
دانستم كه كار مرا ديگري انجام نميدهد ، پس تلاش كردم ...
دانستم كه پايان كارم مرگ است ، پس مهيا شدم ...
دانستم كه نه نيكي و نه بدي گم نميشود، هر نيكي و بدي سرانجام بسوي صاحب او باز خواهد گشت . پس بر خوبي افزودم ...
و هر روز اين 5 اصل را در خودم يادآوري ميكنم ...
خدا را دوست دارم ....
*********** ابر را در بيكرانه آسمان ميگرياند ، تا غنچه ي حقيري را روي زمين بخنداند ....