2013-11-29، 02:08
خواسته های یک مادر پیر: زمانی که پیر شدم،اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم و یا صحبت هایم تکراری و کسل کننده است یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم، برای سرگرمیت مجبور میشدم بارها داستانی را برایت تعریف کنم،وقتی بی خبر از پیشرفتهای امروز سوالاتی میکنم،با تمسخر به من ننگر،وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند،دستانت را به من بده،همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من برمیداشتی،یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم ،کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم. به افتخار تمام مادران چه آنهایی که هنوز نفسشون مایه دلگرمی ماس چه اونایی که یادشون همیشه همراه ماس...
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست