2015-08-19، 01:45
داستان شیر و گربه ها
روزی چند عدد گربه با یک شیر مریض به مبارزه پرداختند و شکست خوردند.دوباره چند گربه دیگر را نیز اوردند و همین اتفاق افتاد.شخصی رد شد . گفت بابا این شیر هست و فقط مریض شده.
حکایت معتادان جنسی است که بیماری شهوت انها را به زمین کوبانده اما وقتی قدمها را کار میکنند تازه تواناییهایشان را پیدا میکنند.انسانهایی با قلبهای پاک و تواناییهای خاص که سالها به دلیل شهوترانی این تواناییها نادیده گرفته شده است.
کار کردن روی قدمهای اس ای معجزه میکند.بدون نیاز به مخدر شهوت توانایی رویارویی با حقیقت زندگی را پیدا میکنیم.
خیلی سخت است به دنیا پشت کردن اما پارادوکس این برنامه همینست که وقتی از هوای نفس دور میشویم اتفاقات عجیبی ما افتد
روزی چند عدد گربه با یک شیر مریض به مبارزه پرداختند و شکست خوردند.دوباره چند گربه دیگر را نیز اوردند و همین اتفاق افتاد.شخصی رد شد . گفت بابا این شیر هست و فقط مریض شده.
حکایت معتادان جنسی است که بیماری شهوت انها را به زمین کوبانده اما وقتی قدمها را کار میکنند تازه تواناییهایشان را پیدا میکنند.انسانهایی با قلبهای پاک و تواناییهای خاص که سالها به دلیل شهوترانی این تواناییها نادیده گرفته شده است.
کار کردن روی قدمهای اس ای معجزه میکند.بدون نیاز به مخدر شهوت توانایی رویارویی با حقیقت زندگی را پیدا میکنیم.
خیلی سخت است به دنیا پشت کردن اما پارادوکس این برنامه همینست که وقتی از هوای نفس دور میشویم اتفاقات عجیبی ما افتد
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست