سلام دوستان امروز داشتم روی قدم ها نیکوتین کار میکردم به تجربیات زیادی رسیدم فهمیدم چقدر عاجزم دوست داشتم با شما هم درمیان بگذارم
معنی لغت عاجز یعنی ؛ درمانده ، ناتوان ، و تعریف آن یعنی ؛ عدم توانایی های که دیگران بطور طبیعی دارای آن تواناییها هستند . گاهی اوقات ممکن است ما در مقابل چیزی عاجز باشیم ولی خودمان متوجه آن نباشیم یعنی در اثر عدم آگاهی و شناخت متوجه عجز های خود نباشیم ، بطور مثال شخصی که بیماری قند دارد و رنج میبرد اما نمیداند که بیمار است ، و یا اشخاصی که نسبت به چیزهای مختلفی حساسیت دارند که خودشان متوجه آنها نیستند و در اثر همین عدم شناخت در زندگی نسبت به عوارض آن بیماری رنج میبرند ، و همینطور در رابطه با ما یکی از چیزهای که ما را همیشه مورد اذیت قرار میداد و زندگی ما را آشفته کرده بود بیماری بود که ما در گذشته اطلاع و شناختی نسبت به این بیماری نداشتیم و عوارض همین بیماری عاقبت زندگی ما را به آشفتگی کشاند . همانطور که یک بیمار دیابتی پس از شناخت بیماری خود نه تنها از مواد بظاهر شیرین پرهیز میکند و خود را در مقابل چنین موادهای عاجز میداند بلکه از چیزهای غیر شیرینی که در بدن در اثر متابولیزه شدن به قند تبدیل میشود نیز دوری و در مقابل آنها هم اعلام به عجز میکند .
من در برابر هر چیزی بیرون از من اتفاق می افتد عاجزم،حتی درون خودم هم عاجزم
من دربرابر نیکوتین، دربرابر مصرف کننده، دربرابر مواد، الکل، تنبلی، دروغ، نواقص اخلاقی، دیگران، خودم، روابط صحیح، کار، خشم، عصبانیت، شهوت، مقایسه، کنترل، تایید طلبی، کارکد قدم، انتقال قدم، اینترنت، چت، تلویزیون، مسافرت، وسواس فکری، آسان گرفتن زندگی، من دربرابر همه چیز عاجزم ناتوان و هیچ ادعایی ندارم وخداوند از من و همه چیزهمه کس قوی تر است واز خداوندو اصول کمک میگیرم که با یاری خداوند توانا بشم وبه بیداری روحانی برسم.
معنی لغت عاجز یعنی ؛ درمانده ، ناتوان ، و تعریف آن یعنی ؛ عدم توانایی های که دیگران بطور طبیعی دارای آن تواناییها هستند . گاهی اوقات ممکن است ما در مقابل چیزی عاجز باشیم ولی خودمان متوجه آن نباشیم یعنی در اثر عدم آگاهی و شناخت متوجه عجز های خود نباشیم ، بطور مثال شخصی که بیماری قند دارد و رنج میبرد اما نمیداند که بیمار است ، و یا اشخاصی که نسبت به چیزهای مختلفی حساسیت دارند که خودشان متوجه آنها نیستند و در اثر همین عدم شناخت در زندگی نسبت به عوارض آن بیماری رنج میبرند ، و همینطور در رابطه با ما یکی از چیزهای که ما را همیشه مورد اذیت قرار میداد و زندگی ما را آشفته کرده بود بیماری بود که ما در گذشته اطلاع و شناختی نسبت به این بیماری نداشتیم و عوارض همین بیماری عاقبت زندگی ما را به آشفتگی کشاند . همانطور که یک بیمار دیابتی پس از شناخت بیماری خود نه تنها از مواد بظاهر شیرین پرهیز میکند و خود را در مقابل چنین موادهای عاجز میداند بلکه از چیزهای غیر شیرینی که در بدن در اثر متابولیزه شدن به قند تبدیل میشود نیز دوری و در مقابل آنها هم اعلام به عجز میکند .
من در برابر هر چیزی بیرون از من اتفاق می افتد عاجزم،حتی درون خودم هم عاجزم
من دربرابر نیکوتین، دربرابر مصرف کننده، دربرابر مواد، الکل، تنبلی، دروغ، نواقص اخلاقی، دیگران، خودم، روابط صحیح، کار، خشم، عصبانیت، شهوت، مقایسه، کنترل، تایید طلبی، کارکد قدم، انتقال قدم، اینترنت، چت، تلویزیون، مسافرت، وسواس فکری، آسان گرفتن زندگی، من دربرابر همه چیز عاجزم ناتوان و هیچ ادعایی ندارم وخداوند از من و همه چیزهمه کس قوی تر است واز خداوندو اصول کمک میگیرم که با یاری خداوند توانا بشم وبه بیداری روحانی برسم.
«خدا با ماست»