2014-01-12، 10:32
يک روز کافکا در حال قدم زدن در پارک چشمش به دختربچهاي مي افتد که داشت گريه مي کرد.
کافکا جلو ميرود و علت گريه ي دخترک را جويا مي شود.
دخترک همانطور که گريه مي کرد پاسخ ميدهد : «عروسکم گم شده !»
کافکا با حالتي کلافه پاسخ ميدهد : «امان از اين حواس پرت! گم نشده ! رفته مسافرت.»
دخترک دست از گريه ميکشد و بهت زده ميپرسد : «از کجا ميدوني؟»
کافکا هم مي گويد : «برات نامه نوشته و اون نامه پيش منه.»
دخترک ذوق زده از او مي پرسد که آيا آن نامه را همراه خودش دارد يا نه که کافکا ميگويد : «نه . تو خونهست. فردا همينجا باش تا برات بيارمش» .
کافکا سريعاً به خانهاش بازميگردد و مشغول نوشتن نامه ميشود.
چنان با دقت که انگار در حال نوشتن کتابي مهم است ! و اين نامه نويسي از زبان عروسک را به مدت سه هفته ادامه ميدهد ؛ و دخترک در تمام اين مدت فکر ميکرده آن نامه ها به راستي نوشتهي عروسکش هستند.
و در نهايت کافکا داستان نامهها را با اين بهانهي عروسک که «دارم عروسي مي کنم» به پايان ميرساند.» *
اين داستان همين کتاب “کافکا و عروسک مسافر” است.
اينکه مردي مانند کافکا سه هفته از روزهاي سخت عمرش را صرف شاد کردن دل کودکي کند و نامهها را – به گفتهي همسرش دورا – با دقتي حتي بيشتر از کتابها و داستانهايش بنويسد؛ واقعا تأثيرگذار است.
کافکا جلو ميرود و علت گريه ي دخترک را جويا مي شود.
دخترک همانطور که گريه مي کرد پاسخ ميدهد : «عروسکم گم شده !»
کافکا با حالتي کلافه پاسخ ميدهد : «امان از اين حواس پرت! گم نشده ! رفته مسافرت.»
دخترک دست از گريه ميکشد و بهت زده ميپرسد : «از کجا ميدوني؟»
کافکا هم مي گويد : «برات نامه نوشته و اون نامه پيش منه.»
دخترک ذوق زده از او مي پرسد که آيا آن نامه را همراه خودش دارد يا نه که کافکا ميگويد : «نه . تو خونهست. فردا همينجا باش تا برات بيارمش» .
کافکا سريعاً به خانهاش بازميگردد و مشغول نوشتن نامه ميشود.
چنان با دقت که انگار در حال نوشتن کتابي مهم است ! و اين نامه نويسي از زبان عروسک را به مدت سه هفته ادامه ميدهد ؛ و دخترک در تمام اين مدت فکر ميکرده آن نامه ها به راستي نوشتهي عروسکش هستند.
و در نهايت کافکا داستان نامهها را با اين بهانهي عروسک که «دارم عروسي مي کنم» به پايان ميرساند.» *
اين داستان همين کتاب “کافکا و عروسک مسافر” است.
اينکه مردي مانند کافکا سه هفته از روزهاي سخت عمرش را صرف شاد کردن دل کودکي کند و نامهها را – به گفتهي همسرش دورا – با دقتي حتي بيشتر از کتابها و داستانهايش بنويسد؛ واقعا تأثيرگذار است.
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست