2014-07-22، 07:28
من بدون ترس جستجو میکنم دراین قدم من به دنبال نیمه گمشده ام هستم اون نیمه که منو تکمیل میکنه بهم شجاعت میده اون که وقتی همراهم باشه میتونم منفی های زندگیم را مثبت کنم . من دراین سفر درپی پیداکردن نقش خودم هستم بدون پذیرش خودم درحال حاضر و قبول مشکلاتی که دراثر خودمحوریهایم برایم پیش آمده نمیتونم هرگزبه نیمه دوم خودم که عشق واقعی و بلاعوض بوده دست پیداکنم این یک سفر به قعر درونم هست من از عمق وجودم خصایل انسانیم را بیرون خواهم کشید و به تعادل درخواهم آورد دردرونم با کودکی آزرده روبرو خواهم شد که به اونوید بهبودی و دوست داشته شدن خواهم داد که بابی رحمی همیشه صدایش را خفه کرده ٬ تحقیرش کردم وتنهایش گذاشتم امروز بازمی یابمش ونوازشش میکنم ودوباره یکی میشویم به همین دلیل این شجاعت را از خداوند درخواست کردم وباکمال میل دراین مسیر قرارگرفتم واون مهربون خدای زیبایی ها را باخودم بهمراه دارم پس ترس دیگه برام نباید معنی داشته باشه از دری که عشق وارد میشه از دردیگه ترس فرارمیکنه .