شرمنده می کند فرزند را ، دعای خیر مادر ، در کنج خانه ی سالمندان . . .

مادر تنها کسی است که میتوان “ دوستت دارم ”هایش را باور کرد ، حتی اگر نگوید . . .

مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو ، صبوری
مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ، دلواپسی
مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری !
مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد !
مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود !
مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن . . .

اگر ۴ تکه نان خیلی خوشمزه وجود داشته باشد و شما ۵ نفر باشید ، کسی که اصلا از مزه آن نان خوشش نمی آید مطمئنا مادر است . . .

بر می گردم

با چشمانم

که تنها یادگار کودکی منند...

آیا مادرم مرا باز خواهد شناخت ؟

دست پر مهر مادر
تنها دستی ست،
که اگر کوتاه از دنیا هم باشد،
از تمام دستها بلند تر است…

بهشت از آن مادران است در حالی که به جز پرستاری و نگهداری از فرزندان ، هیچ حق دیگری نسبت به آتها ندارند و برای بیشتر چیزها اجازه ی بابا لازم است !!!!!

شناسنامه رو بيخيال!
محل تولد من اغوش گرم و پرمحبت توئه مادرم...

چهر مادرم را يادم مياد که شبهاي که بد مصرف ميامدم خونه وگريه کنان مي گفت کجا بودي ميگقتم سر کار ومي گفت خر خودتي.وباز هم گريه مي کرد

وقتی خداحافظی میکنیم
چــه انـرژی عـظیـمی مـی خواهـد کـنترل اولین قـطره اشک بـرای نـچکیـدن . . .
دلم براي مادرم تنگ شده خيلي وقتها موقع خداحافظي و دوري هر دومون تلاش ميکنيم نشون بديم که اثري از اشک نيست ، درست همان لحظه هاست که من تنهایی را دوست دارم تا گریه کنم براي دل مادرم و تنهاييهايش .