2014-07-13، 05:30
ازکودکی موردهای خرافی به صورت روایت برای ما زمزمه شد که جزو باورهای دوران کودکی یابهترباورهای که باعث ترس های شدید وبیمارکردن روح کودکیمان و وحشت کودک درونمان شد از جمله خدای مجازات گر ٬ آزردن جن وپری که باعث بوجود آوردن روحیه انتقام علیه خود درآنها ٬ ارواح خبیثه ٬ و وجود همزادهای شبیه خودمان که دارای ثم هستند وغیره که از این دست روایت ذهنمان را مسموم وبیمارکرد ونتیجه آنها ترسهاواحساس گناه های دوران کودکی است که هنوز هم خیلی از ماها ارتعقیب میکند وزندگیمان را تحت الشعاقرارداده است ودرکنار انها دوباره به نوعی ذلیل کردن ذهنمان بالغاتی مثل ایثار روحیه ازخود گذشتگی وانسان کامل آن است که زندگیش را وقف دیگران کند . سری دوم حس غرور ازدیگران بهتر بودن را در من بنحو وحشتناکی بالا برد وباعث شد که لذت ونشاط دوران کودکی را زیر بار ترس واحساس گناه از دست بدهم وبزرگسالی را هم درافکار مالیخولیایی که به عنوان باور به ذهنم سپرده بودم ولی متاسفانه باورغلط که بااین باورها من خسارات زیادی به خود ودیگران وگاهی اوقات میتوانم بگویم خسارات بقدری بزرگ هستند که مشکل بتوان
آنها را جبران کرد . خیلی اوقات درزندگی این باورها برای من تنافض های شدید ایجاد میکرد ولی خوب نمی توانستم که انها رابپذیرم ولی نمیدانم که باوجود این تردیدها من برایشان هیچ آلترناتیو دیگری نمیدیدم تا اینکه بدلیل شرایط زندگیم وارد برنامه شدم امروز من متوجه شدم که باورهای قدیمی من پاره ای خرافات بیش نبودند که نه تنها درزندگی من تاثیرمنفی داشته اند بلکه درزندکی نسل قبل از من هم اساسا خسارات بالایی را بوجود آورده اند امروز من باور به عشق دارم عشق بلاعوض وبدون توقع چون برایم احساس رهایی وآرامش به ارمغان میاورد امروز من احترام به حقوق وشخصیت دیگران سرلوحه کارم است چون به خود من وافراد همراهم احساس مسئولیت و همزیستی متقابل میدهد امروز من به عنوان همسر وظایف همسریم را دارم وبیشترنه٬ بعنوان مادر نمیخواهم که مادرنمونه باشم واز توانم بیشتر انجام دهم دوست دارم درحد متعادل رفتارکنم وافراط را هرگز در دستورزندگیم ندارم امروز با دوستان باچشم احترام ودرنظرگرفتن حقوق انسانی رفتارمی کنم ومیدانم که انعکاس افکار وبرخورد من بازتاب دارد ودر زندگی به من برمیگردد امروز باورهای من اصولیست وباعث رشد ٬ آرامش ٬ وزندگی مسالمت آمیز بادیگران است وخدای عشق درزندگی ام همراه من است نه خدای مجازات پس من درجاده بهبودی به سمت سلامت جسم وروانم هستم ودراین از راهنما ویاران هم بهبودی خود هم انرژی میگیرم .
آنها را جبران کرد . خیلی اوقات درزندگی این باورها برای من تنافض های شدید ایجاد میکرد ولی خوب نمی توانستم که انها رابپذیرم ولی نمیدانم که باوجود این تردیدها من برایشان هیچ آلترناتیو دیگری نمیدیدم تا اینکه بدلیل شرایط زندگیم وارد برنامه شدم امروز من متوجه شدم که باورهای قدیمی من پاره ای خرافات بیش نبودند که نه تنها درزندگی من تاثیرمنفی داشته اند بلکه درزندکی نسل قبل از من هم اساسا خسارات بالایی را بوجود آورده اند امروز من باور به عشق دارم عشق بلاعوض وبدون توقع چون برایم احساس رهایی وآرامش به ارمغان میاورد امروز من احترام به حقوق وشخصیت دیگران سرلوحه کارم است چون به خود من وافراد همراهم احساس مسئولیت و همزیستی متقابل میدهد امروز من به عنوان همسر وظایف همسریم را دارم وبیشترنه٬ بعنوان مادر نمیخواهم که مادرنمونه باشم واز توانم بیشتر انجام دهم دوست دارم درحد متعادل رفتارکنم وافراط را هرگز در دستورزندگیم ندارم امروز با دوستان باچشم احترام ودرنظرگرفتن حقوق انسانی رفتارمی کنم ومیدانم که انعکاس افکار وبرخورد من بازتاب دارد ودر زندگی به من برمیگردد امروز باورهای من اصولیست وباعث رشد ٬ آرامش ٬ وزندگی مسالمت آمیز بادیگران است وخدای عشق درزندگی ام همراه من است نه خدای مجازات پس من درجاده بهبودی به سمت سلامت جسم وروانم هستم ودراین از راهنما ویاران هم بهبودی خود هم انرژی میگیرم .