2014-08-08، 08:49
سعی می کنم که قابل اعتماد باشم و شرط گمنامی رادربرنامه حفظ کنم ولی به راز دار بودن اعتقادی ندارم زیرا به این جمله که انسانها به اندازه رازهای درونشان بیمارهستند اعتقاد دارم وهمین رازهای درونی بود که مارا بیمارکرد انسان از نیروی خداوندی سرچشمه گرفته و دارای خصائل انسانیست ٬ خطاهای که از او سرزده به خودش دردرجه اول صدمه زده وبعد به دیگران برای اینکه او احساس میکرد رازهای دارد که باید دردرونش تاابد مخفی بماند حال درصورتیکه این رازهاوی رابیمارکرده است و درقدم چهارما قراراست به آنها اقرارکنیم وباعث آرامش و درونی بدون رنجش وکینه نسبت به دیگران باشیم ما درک کردیم ترسها و عدم اعتماد به نفسمان باعث شد وقتیکه رنجشی پیداکردیم بافرد مورد نظربلافاصله راجع به مشکل حرف نزنیم و مشکل همینطور لاینحل در درو ن ما تلنبار شد پس امروز من دیگر از متد وروش قبلی ام پیروی نمی کنم . وقت شناسی و تعهد برایم خیلی مهم است درمورد دیگران هم به اندازه کافی صبرمیکنم ولی بعد باید مشکل حل بشود وفرد مورد نظرکه بامن قراردارد بااحترام گذاشتن به وقت و شرایط من رعایت کامل وقت شناسی رابکند . سعی میکنم همیشه تعهداتی رابعهده بگیرم که بتوانم انجام دهم وبله به تعهدم عمل میکنم . من در شغل ووظایف خودم خیلی متعهد هستم و با مسئولیت کامل آنها را انجام میدهم .خوب سابق خیلی ولی امروز ما حدومرزهامون باهم مشخصه وکسی مسئولیت کار کس دیگررابعهده نمیگیرد .