2014-07-14، 07:16
امروز با من بود بی آنکه لحظه ای با من باشد
دستش در دستم بود اما از من دور بود .آنقدر دور که صدای فریاد نگاهم را هم نشنید
با من حرف میزد اما صدایش از دور دستها می آمد
امروز نفسهایش هم سرد بود .آنقدر سرد که تنم لرزید
دور باش اما نزدیک من از نزدیک بودنهای دور می هراسم