2014-01-28، 11:01
من همیشه سعی می کردم مشکلاتم را خودم حل کنم و تمام بارها را به تنهایی و به شخصه به دوش بکشم و وقتی در تلاشهایم شکست می خوردم سر خورده و عصبانی می شدم در قدم یازده فهمیدم ضمن آنکه من برای حل مشکلاتم تلاش میکنم باید برای آنها دعا کنم ولی در دعاهایم برای خداوند راه حل و راهکار ارائه ندهم و سکوت کردن را در قدم 11 یاد گرفتم یعنی گاهی آنقدر حرف می زدم که فرصتی برای دریافت پاسخ از سمت خداوند نداشتم . پاسخ خداوند بیشتر اوقات با دیدن یک فیلم ، با خواندن یک کتاب و یا با شنیدن یک مشارکت به من داده می شد چرا که به دلیل قدیس نبودنم چیزی به من وحی نمیشد اما با سکوت و کارکردن قدم 11 پیام از خدا به من میرسید .
مشگل اینه که به بعضیا بیشتر از حدشون بها دادم