2015-01-19، 01:11
اولین روز سرما گذشت…
شاید دل نشین بود !
صورتک هایی بود که یک خط در میان لبخند تلخی می زدند…
درخت هایی بود که برگ هایشان را عقد باد کرده بودند…
و آسمانی بود که رازها میگفت . شاید معمای ابرها را حل میکرد!
خورشیدی بود که به سردی می تابید و منی که بی ذوق بودم!
عاشقی را ندیدم که بخندد به فصل عشق
نمیدانم یا عشق مرده است یا عاشق…
شاید دل نشین بود !
صورتک هایی بود که یک خط در میان لبخند تلخی می زدند…
درخت هایی بود که برگ هایشان را عقد باد کرده بودند…
و آسمانی بود که رازها میگفت . شاید معمای ابرها را حل میکرد!
خورشیدی بود که به سردی می تابید و منی که بی ذوق بودم!
عاشقی را ندیدم که بخندد به فصل عشق
نمیدانم یا عشق مرده است یا عاشق…
خدایا چه کسی تو رادراغوش گرفته که اینچنین ارامی؟ Д Ŧ Ŀ ã s