انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 22· چند مثال از مواقعی که در زندگی روی اراده شخصی خود عمل کرده اید
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
· چند مثال از مواقعی که در زندگی روی اراده شخصی خود عمل کرده اید بنویسید ؟ نتایج انها چه بود ؟

کاملا شخصیHeart
ما هر موقع در وجود مان احساس خلاء بشویم ،دنبال پر کردن آن می شویم دوچار وسوسه می شویم جهت جبران آن .اما ما باید خلاهای درون خود را با استفاده از کارکرد قدم ها واصولی که آموخته ایم پر کنیم ،خواست من و خداوند دو قطب مخالف هستندجاییکه لذت است می دانم خواست خداوند نیست اما من قدرت را ندارم که پیروی نکنم .استفاده از هر نوع درد کش خواست خداوند نیست ،وقتی من دنبال خواست خداوند باشم و حرکت کنم معجزه اتفاق می افتد
درجائیکه خودمحورانه عمل کردیم نتیجه اش درد و رنج و سقوط روحانی و خسارت داشته/ خخواست و اراده ما بر اساس خودخواهی ما شکل میگیرد/ من دلم میخواهد/ به من حال میدهد/ من این جوری دوست دارم و... همراه با چند تا توجیه زیاد و انکار تا بتوانم روی ان عمل کنم /زیر بنای ان ترس است/ اراده شخصی ما از روی وجدان اگاه و منطقی نیست /روی یک سری اصول روحانی نیست /مشورتی هم روی ان وجود ندارد/ بنابراین خواست خدا در ان وجود ندارد /منظور سوال این است که احساس نیاز را در ما بیشتر کنه/ تا از خواست خدا بیشتر اگاه شوم /تا قدرت اجرایش را پیدا کنیم/ از قدرت مخرب خوب خود جلوگیری میکنم و اینهم گند نزنم ما به خواست خداوند نیاز داریم
22_اراده شخصی برای من یعنی:درک نکردن ارزشهای دیگران،یعنی کوته بینی، خودخواهی وخودمحوری،بسته بودن دریچه قلب ودریچه افکار،یعنی نداشتن سلامت عقل،یعنی افراط وتفریط، یعنی فکرنکردن به پیامدهای اعمال ورفتارمان، اراده شخصی یعنی:لذت طلبی، شهوترانی،سودجویی،زیاده خواهی، رسیدن به خواسته هایمان بدون درنظر داشتن حق وحقوق دیگران وبدون در نظرگرفتن ابزاروراهکارهای صحیح وانسانی،دروغگویی وتقلب کردن،رشوه دادن ورشوه گرفتن،درگیری فیزیکی، مصرف موادمخدر،الکل وروانگردان ها، کسب درآمدحرام،زیرپاگذاشتن قوانین، حتی دردعاکردن هم فقط خواست خودمان رادرنظرگرفتن وبر روی آنها پافشاری واصرارکردن،زمانیکه دنبال تأییدطلبی هستیم ویاوقتیکه رنجشی رادرون خودنگه میداریم ترازنمیگیریم ومشورت نمیکنیم ونمیسپاریم وکم کم آن رنجش را به کینه ونفرت تبدیل میکنیم،وبازهم ازالگوهای رفتاری غلط وابزارهای گذشته استفاده میکنیم، زمانیکه عمدأ ازروی نواقصمان عمل میکنیم،وقتی که احساس دانایی وتوانایی بمادست میدهد،همینطور زمانیکه آگاهانه خطامیکنیم درحال استفاده از اراده شخصی خودهستیم.
ونتیجه اینکه:بیشتراوقات تنهاومنزوی هستیم حتی وقتی که در جمع هستیم، رضایت درون نداریم،همیشه حال واحساسمان بداست،بیشتراوقات دچاریاس وناامیدی هستیم، خصوصا زمانیکه بااراده شخصی پابرروی اصول میگذاریم وباعث آزارواذیت وخسارت به دیگران هم میشویم،کنترل وقضاوت میکنیم ودر رسیدن به اهداف درستمان هم به مشکل میخوریم،دچارغرورکاذب وحسادت میشویم،ترسهایمان فعال شده ویکسره درنگرانی واضطراب بسر میبریم ودرجاهایی هم پایمان به زندان وتیمارستان باز میشود.
یادمان باشد،هرزمان که بامرض خودزندگی کنیم،ازاراده شخصی حتما استفاده میکنیم.
بیماری اعتیاد واراده شخصی لازم وملزوم یکدیگرند.?