انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: بیماری اعتیاد؟؟؟؟
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5
فکر می کنم مرا به خاطر می آوری ، یا اینکه در گذشته مرا فراموش کرده ای.
من همانم که از خدا و نیروی برتری که تو اکنون به آن باور داری بیزارم.
من همان هستم که از جلسات و برنامه 12 قدمی كه تو دنبال مي كني نفرت دارم.
شماهایی که با من سر و کار دارید باید بدانید که من
شما را از لحاظ روانی، جسمانی و روحانی نابود می کنم
و در صورتی که خوش شانس باشید، به تدریج شما را خواهم کشت
اکنون مرا به خاطر بیاورمن بیماری اعتیاد هستم، حیله گر، مبهوت كننده و قدرتمند.
تا کنون بسیاری از شما را روانه گورستان کرده ام،
کار من عذاب دادن کسانی است که با من سر و کار دارند
عاشق آنم که تو را غافلگیر كرده و دوباره در دام بیندازم
عاشق آنم که وانمود کنم با تو دوست هستم و دوستت دارمآیا این من نبودم که همیشه نشئه ات می کردم؟
آیا روزها و شب هایی که از تنهائی رنج می بردی من تنها غمخوار تو نبودم؟
آیا مواقعی که آرزوی مرگ داشتی و از درد و بیچارگی اشک می ریختی
و مرا صدا می زدی من همیشه در کنارت نبودم ؟عاشق لحظه هائی هستم که تو از درد به خود می پیچی و احساس بدبختی می کنی
عاشق آن هستم که تو را با چشمان گریان ببینم و صدای ناله ات را بشنوم
و حتی از این بیشتر، عاشق آن هستم که چنان ناتوان و ضعيف شوی که
دیگر نه چیزی را احساس کنی و نه توان گریستن داشته باشی
زمانی که دیگر نتوانی هیچ چیزی را احساس کنی، شادی و موفقيت من کامل می شود
نهایت آرزوی من رنج و عذاب هرچه طولانی تر توست!من همواره در کنار تو بودم
زمانی که همه چیز خوب بود، تو مرا به پیش خود می خواندی
و زمانی که می گفتی سزاوار این بلاها در زندگی نیستی، من تنهای کسی بودم که با تو موافق بودم،
باورت می کردم و تسلی ات می دادمما در کنار یکدیگر و در روزهایی که زندگی تو را به بدبختي و نابودی می کشاندیم روزهای خوبی داشتیم
بعضی ها مرا جدی نمی گیرند،
ولی من عاشق معتادانی هستم که مرا جدی نمی گیرند.
سکته قلبی، دیابت، سرطان ریه و سرطان کبد، باعث می شوند که آن ها مرا جدی بگیرند!
اگر چه من یک بیماری وحشتناك ، پلید ، نفرت انگیز و کثیف هستم اما هرگز
بدون دعوت به سراغت نمی آیمبیا و به جای نیروی برتر، خانواده و دوستانت مرا انتخاب کن
اجازه نده چیزهائی مثل خدا، عشق و آرامش بین من و تو فاصله بیاندازند
من از همه کسانی که برنامه 12 قدم را کار می کنند نفرت دارم
از خدایشان، دعاهایشان و نیروی برترشان بیزارم
از همه دوستانی که به تو کمک می کنند و به تو عشق می ورزند متنفرم
چراکه همه این ها باعث می شوند تا قدرت من در درون تو ضعیف شود
این انجمن و برنامه ی تواجازه نمی دهند که من به تو نزدیک شوم و
نمی گذارند که من کارم را به خوبی انجام دهمبنابر این، فعلاً باید با صبر و حوصله اینجا منتظر بمانم
تو مرا نخواهی دید اما من اینجا در کنار تو هستم
به امید روزی هستم که دوباره در چنگال من اسیرو گرفتار شوی
دفعه بعدی که یکدیگر را ملاقات کنیم، همه چیز بدتر از قبل خواهد بود و طوری رنج و عذاب خواهی کشید
که تا پیش از این، مانند آن را تجربه نکرده باشی
بدان که من تا ابد همواره منتظر بازگشت تو باقی خواهم مانددوستدار همیشگی تو
بیماری اعتیادت
 
 
چرا معتادان دروغ می گويند
يك معتاد برای محافظت کردن از اعتیاد خود اقدام به دروغ گفتن می کند. آنها برای انکار کردن اعتیادشان، و متقاعد کردن شما به این موضوع که هيچ مشکلی ندارند و هر زمان كه بخواهند می توانند مصرف مواد مخدر را کنترل یا متوقف كنند، به دروغ گفتن متوسل شده و انواع داستان ها و بهانه ها را ردیف می کنند. بعلاوه، بیماری اعتیاد نحوه فکر کردن فرد معتاد را نیز دستخوش تغییر کرده و او پس از مدتی قادر به تشخیص تفاوت بین واقعیت و خیال نبوده و تمام رفتار و گفتار وی تحت تاثیر اوهام و خیالاتش می باشد. از این رو است که گاهی دروغگویی آنها به خانواده یا دوستان خود، نه از روی عمد و به منظور رنجش دیگران، بلکه به این دلیل است که نمی توانند بین واقعیت و خیال تفاوت قائل شوند. در واقع آنها می خواهند نحوه نگرش و قضاوت دیگران نسبت به خود را کنترل کنند. یک معتاد کاملاً به دروغی که می گوید باور دارد زیرا این بیماری اعتیاد است که در فکر و ذهن او ریشه دوانده و همه این دروغ ها را به صورت حقیقت برای او جلوه می دهد. به عنوان مثال هر وقت که از یک فرا معتاد سئوال می شود که چرا مواد مخدر مصرف می کند، او هر بار دروغ و دست آویزی به شما تحویل می دهد که خود کاملاً آن را باور دارد. مثلا ممکن است بگوید ” برای رفع درد و به تجویز دکتر مواد مصرف می کنم “.
از طرف دیگر هیچ کس دوست ندارد كه يك معتاد به نظر برسد. ننگ و شرم معتاد بودن و تصویر خشن و تاريكی كه در ذهن ايجاد می كند، موجب می گردد تا معتاد دست به هر کاری بزند تا با انكار واقعیت واقعی خود ، جايگاه نا اميد كننده اش را حفظ كند. تصور کنید به شما بگويند به بیماری مبتلا هستید كه هیچ قدرتی برای توقف و یا کنترل آن نداريد و اگر درمان نشويد خانواده، خانه، شغل، احترام و جايگاه اجتماعی خود را از دست خواهيد داد! در آن صورت شما نیز خود را يك معتاد آواره در حال گدایی در خیابان، يك معتاد كارتن خواب با سرنگی در بازو، يا يك معتاد ژولیده و کثیف تصور خواهيد كرد. البته هیچ کس دوست ندارد بپذیرد که به چنین وضعیتی دچار شده است و سرانجام ممکن است به سمت این وضعیت ترسناک کشیده شود. ولی باید این حقیقت را پذیرفت که این بیماری بدون هیچگونه ملاحظه ای نسبت به سن، وضعیت اجتماعی و تحصیلی، جنسیت و نوع گرایشات مذهبی و اعتقادی ، همه را در معرض خطر قرار داده و به سمت نابودی می کشاند.

 
مرسی محمدرضاجان خیلی واضع وروشن بود

 
بیماری اعتیاد نداشتن تعادل در رفتار کردار و گفتار

است.بیماری اعتیاد نیروی محرکه ایست در زندگی

من که مرا نسبت به جاذبه های نفسانی به تحریک

وا میدارد و مرا مجبور به انجام آن میکند...
   
بيماري اعتياد ناشناخته است بی خودی به روی آن ?زوم نكن بهبوديت را دنبال كن.
?مهارت نه گفتن در مواجه با اعتیاد فعال:
نه گفتن موهبت بزرگی است که یاد گرفتنش جهانت را آمن‌تر می‌کند. و روانت را آسوده‌تر.

همانقدر که نه گفتن را یاد می‌گیری گوش‌هایت را برای نه شنیدن آماده کن. بگذار دیگران هم این «نه» خاموش و بدنام را بر زبان آورند. بگذار «نه» از بدنامی و بدیُمنی در بیاید.

«نه» در حقیقت موجود خوب و سربزیری است. اما اگر همین «نه» سربزیر پشت آری‌های ساختگی‌مان پنهان شود بزودی از ما موجودی نقاب‌دار و بیمار می‌سازد که یک گردان عصبانی از «نه»های سرکوب شده روانش را اِشغال کرده است.

یاد بگیر نه بگویی و نه بشنوی.
کار سختی نیست، من توانستم.
✳️ اقرار می‌کنم که بیماری اعتیاد از من تواناتر است
زیرا افکارم را اسیر کرده، رفتارم را کنترل می‌کند و بر وجود خسته‌ام،  سنگ می‌کوبد ...
اقرار به ناتوانی می‌کنم در برابر بیماری مکاری که می‌تواند بطور غیر قابل تصوری نابودم کند ...
اقرار می‌کنم پیشروی این بیماری زندگی مرا آشفته کرده و من دیگر نمی‌توانم انکار کنم ...

تسلیم می‌شوم و تمام تمایل خودم را برای تغییر و تحول بکار می‌گیرم ...

عاجزم در برابر هر آن‌چه که در برابر آن کنترلی ندارم و مسیر بهبودی را ادامه می‌دهم ...!
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5