انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 43-آیا فکر می کنم می توانم هنوز با افرادی که در زمان مصرف می شناختم رفت و آمد کنم؟ آی
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
آیا فکر می کنم می توانم هنوز با افرادی که در زمان مصرف می شناختم رفت و آمد کنم؟
آیا می توانم هنوز به آن مکان هایی که می رفتم .بروم؟
آیا فکر می کنم که عاقلا نه است اگر مقداری مواد یا وسایل مصرف آن را در دسترس خود نگه دارم تا باعث شود که گذشته یادم نرود یا بهبودی خود را امتحان کنم؟
اگر آری.چرا؟
خير اين دستاويز برای مصرف مجدد است
اين اصل مسلم برای بقای بهبودی من است که از رفتن به مکانهای مصرف مجدد است
این یک اصل مسلم برای بقای بهبودی من است که ررفتن به مکان مصرف رابطه رفت امد با دوستان مصرف لمس يا همراه داشتن مواد وسايل مصرف ان اجتناب ورزم زيرا با تماس با موارد ذکر شده دوران مصرف در ذهنم تداهي مشود وشايد به صورت وسوسه درون من کار خود را شروع کند
ومنتهي به عود بیماری ومصرف مجدد گردد
خوشبختانه از همان روزهای اولم این اصل را رعایت کردم و بیخیال دوستان مصرفم شدم و حتی به هیچکدام پیام ندادم که البته بعضی هایشان در سالهای بعد وارد انجمن شدند و از اعضای موفق هستند. من انقدر از اعتیاد شلاق خورده بودم که هر چه راهنمایم میگفت میگفتم شم و بدون چون و چرا و اگر و اما!البته راهنمایم فقط در چارچوپ برنامه از من میخواست و من حتی ماههای اول پاکی مسیر رفت و امدم را عوض ردم البته این هم مانند تمام سوالهایی که جواب میدهم و دادم فقط تجربه شخصی است
نه نمی توانم برای خودم کابوس درست کنم. راه ما از هم جدا شده است.با برادرم خودم که مصرف کننده بود 2سال قطع ارتباط بودم.چون نمی خواستم بهانه داشته باشم.برای رفتن به جاهایی که مصرف می کنند..اگر شد پنبه آتش را کنار هم گذاشت بدون اینکه پنبه آتش بگیرد من هم می توانم وسایل مصرف ومواد مصرفی را در دسترس خود نگهدارم دنبال بهانه .ودستاویز برای خود نمی گردم
رفت و آمد با افراد مصرف کننده باعث لغزش من خواهد شد پس بنابر این فکر اینکه همچین دوستانی هم داشته ام را از سرم بیرون کرده ام که مبادا با این کار هم به خودم و هم به اطرافیانم خسارت بزنم.
هدف این سوال شناسایی بهانه و دست آویزهاست و قرارنگرفتن پشت دیوار انکار است من پذیرفته ام هرچیزی که به هر شکل وفرمی ابعاد بیماری مرا تحریک کند من در مقابل آن عاجز و ناتوانم. پس صادقانه باید بپذیرم که من در مقابل یار بازی توپ بازی وزمین بازی عاجزم چرا که این عوامل براحتی میتواند ابعاد بیماری مرا تحریک کند وبر آن اثر گذارد ودوباره مرا در دام اجبار گرفتار کند...
تا بیاد دارم من دقیقاً از هفت تابلوی اخطاری که در انجمن دائم میگویند، رفیق بازی، زمین بازی، وسائل بازی، تنهایی، خشم، خستگی و گرسنگی ده هابار لغزش کردم و تازه با آمدن به انجمن متوجه شدم من از کدامین سوراخ گزیده شدم. از همان ابتدا با دوستان همبازی و هم مصرفی پرهیزکامل کردم و الان هم س از نزدیک به هفده سال در منزل و دفتر من به روی مصرف کننده سیگار و مواد مخدر و الکل بسته است و در حقیقت من سهم خودم را گرفته ام و دوست ندارم با این افراد رفت و آمد داشته باشم، با اینکه من مددکار اعتیاد و وابستگی هستم و شغلم در این رابطه است، ولی بازهم این مراقبتها را دارم. من زیر سقفی نمیروم که در آن مواد و سیگار و الکل مصرف میکنند، حتی به جشن تولد و عروسیهایی که مصرف کننده خاص خود را دارند نمیروم. من در تمام شرایط بهبودی خودم را در رأس قرار داده ام و دوست ندارم این بهبودی را به مخاطره بیاندازم. من بهبودیم را راحت و روی هوا و هوس بدست نیاوردم و برای هر لحظه اش درد کشیدم. جدی نگرفتن اصول و این اخطارها و نشنیدن تجربیات لغزشیها، تاوان سنگینی دارد. رعایت نکردن اين اخطارها دستاويزی برای مصرفم جدی است. اين اصل مسلم برای بقای بهبودی من است. که از رفتن به مکانهای مصرف و ارتباط نداشتن با افراد مصرف کننده حتی در و برادر و خواهر و مادر باید پرهیز کرد.
 
من خیلی بدیختی و تاوان برای ترک مواد مخدر و متوقف کردن بیماری اعتیادم داده ام من آگاهی پیداکرده ام دیگر نمیخاهم بیماری اعتیاد خودرا شعله ور کنم و هرچیز که حالم را خراب میکند از آن اجتناب میکنم من چند بار امتحان کرده ام وقتی به مکانهایی میروم که یاد اور زمان مصرفم هست یا یاربازی انجا هست به شدت حالم خراب شده و مطمعنم اگر آنجا باشم حال خرابی میکشم اگر خشم داشته باشم حال خرابی میکشم من مقداری مواد داشته باشم مطمعنم مصرف میکنم اگر مواد باخود حمل کنم بیماری وسوسه من عود میکند و بازهم به روزهای سیاه سیاه سیاه برمیگردم من فهمیده ام مصرف یکبار زیاد هزار بار کافی نیست چون بیماری اعتیاد دارم من پیام کتاب پایه که هیچ اتفاقی نمیفتد تو فقط مصرف نکن روزهای خوب درراه است را گرفتم گذشته از یادم نمیرود ولی من بااصول انجمن میتوانم آنرا به حدی کمرنگ کنم که اذیتم نکند با ترک زمین بازی یار بازی توپ بازی من مشکلم مواد مخدر نبود من بیماری اعتیاد دارم وفقط با اصول انجمن جلسه مشارکت باراهنما نشریات کارکرد قدم تا آخر عمر میتوانم به بهبودی برسم مواد مشکل من را حل نمیکند مخصوصا که به بیماریم آگاهی پیدا کرده ام
43-خیر...من توانایی مراوده بامصرف کننده راندارم ویکی ازاولین اصول بهبودی کنارگذاشتن توپ بازی یاربازی وزمین بازی میباشد.هرچیزی که مرض منوفعال کنه نبایدنزدیک من باشه این برای تموم ابعادبیماری من کارمیکنه مازمانی که درشرایط قراربگیریم ومرضمون تحریک بشه دراون زمان هیچ ابزار واصولی نمیتونه بماکمک کنه من ابعاد مختلف بیماریم راپذیرفته ام امتحان کردن بهبودی یعنی استفاده ازنواقص ورفتن بداخل انکاربیماری واین افکاربهترین دست آویزبرای لغزش ومصرف کردن است.بهانه ودست آویز نقاطی است که مادربرنامه جهت لغزش خودمحفوظ نگه میداریم .وهیچ دلیلی نداردتابهبودی خودم روامتحان کنم من باهمین برنامه ورعایت این اصول تاامروزپاک مانده ودرمسیربهبودی قرارگرفته ام?