انجمن بانیان بهبودی

نسخه‌ی کامل: 56-چه چیزی در بهبودیم شنیده ام که برای باور کردنش مشکل داشته
شما درحال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب‌بندی مناسب.
چه چیزی در بهبودیم شنیده ام که برای باور کردنش مشکل داشته ام؟
آیا از راهنمایم یا کسی که آن حرف را به من زده خواسته ام که این مسئله را برایم توضیح دهد؟
اوایل ورود به انجمن به دلیل شدت بیماری و بسته بودن دریچه ی ذهن هر چه را می شنیدم باور کدنش برایم سخت بود مثلا خدمت کن حالت بهتر خواهد شد پیدا کردن خود در گرو کم شدن در دیگران است ببخش تا بخشیده شوی تسلیم شو تا پیروز شوی خداوند در جلسات حضور دارد بدون مصرف مواد هم می توان نشئه شد اسایش ارامش نم ی اورد درد باعث رشد خواهد شد وخیلی چیزهای دیگر برای چیزی که باورش کردنش برایم سخت است باید مشورت کنم زیرا مشورت کردن و توضیح خواستن دریچه ی افکارم باز می باز می شود وبرایم اسان خواهد شد مسایل را باور کنم پس به اسانی اجلازه ورود مسایل و راه حل های تازه ای به خود خواهم داد که شاید تا به حال ازی ان خبر نداشتم رد نکردن ان چه را که در موردش اگاهی نداریم تمرینی برای روشن بینی است .
HeartHeartHeartHeartHeart
برای من در ابتدای بهبودی باور اینکه الکل یک ماده مخدر است سخت بود و من مدام با ان در کشمکش بودم.مشروب میخوردم و اعلام پاکی میکردم تا اینکه بعد از مدتی لغزش مشروب کردم و دست از لجاجت برداشتم.مغز من برای ایده های جدید بسته بود.و در مورد قسمت دوم سوال باید بگویم که خیر من ار کسی درخواست راهنمایی نمیکردم و فکر میکردم خودم جواب این موضوع را میدانم.امروز میدانم که در برنامه بهبودی چرا و اگر و اما وجود ندارد و من باید به پیشنهادات برنامه بهبودی عمل کنم و در واقع 2 راه بیشتر ندارم یا زندگی به روال این برنامه و یا ادامه اعتیاد
در اوایل ورود به انجمن با یکسری مسائل و سوالات ابهام آمیز روبرو بودم مثلاگاهی اوقات جملاتی مثل 90 روز 90 جلسه90 دقیقه بیا بشین گوش کن ...یا اینکه برای کسانی که رنجش دارم دعا کنم...اقرار کن تا اقدام کنی... معجزه ی انجمن برای تو هم اتفاق می افتد...تسلیم باش تا پیروز شوی... حرف ها و جملاتی از این دست می شنیدم اما درکی از آنها نداشتم.خوشبختانه با حضور در جلسات به خصوص مشارکت ها و جلسات پرسش و پاسخ و رابطه با اعضا و گرفتن راهنما و به مرور زمان این ابهامات بر طرف شد. قصد این سوال این است که بداند چقدر با راهنما و اعضای انجمن و حتی خود انجمن ارتباط دارم.ارتباط تنگا تنگ با انجمن و در مسیر بهبودی بودن پاکی همراه با عملکرد را برایم به ارمغان میاورد...تصویر: images/smilies/heart.gif
 
 
ش- من باورم شده بود که کار معتاد با کشیدن مواد مخدر دیگه تمام است و هیچ راه نجاتی نیست. لبی که خورد به وافور، شسته میشه با کافور. در اوایل ورود به انجمن به دلیل شدت بیماری و بسته بودن دریچه ی ذهنم، خیلی حرفها را می شنیدم باور کردنش برایم سخت بود. مثلاً خدمت کن حالت بهتر خواهد شد، به کسی بنام راهنما اعتماد کن، پیدا کردن خود در گرو کم شدن در دیگران است. ببخش تا بخشیده شوی، تسلیم شو تا پیروز شوی خداوند در جلسات حضور دارد، بدون مصرف مواد هم میتوان زندگی کرد و نشئه شد. بغیر از تسلیم چیزی آسایش و آرامش نمی آورد، درد باعث رشد خواهد شد و خیلی شعارها و چیزهای دیگر.. متوجه شدم برای چیزهایی که باورش کردنش برایم سخت است، باید مشورت کنم. زیرا مشورت کردن و توضیح خواستن دریچه ی افکارم را باز میگذارد و اگر سخت نگیرم و صبر داشته باشم، اصول برنامه برایم آسان خواهد و قابل اجرا خواهد شد.
 
من وقتی وارد انجمن معتادان گمنام شدم بقدری آشفته بودم و باور نمیکردم یک جایی باشد که من پاک بمونم بدون آشفتگی ولی معجزه خدا بوقوع پیوست و من به ان ای اومدم هیچ چیز ان ای برام باور کردنی نبود از جلسه سردرنمیاوردم خجالت میکشیدم ولی راهنمام توضیح میداد 90 روز 90 جلسه معجزه میکند باور نمیکردم رنجشهات با کارکرد قدم حل میشود نیروی برتر کمکت میکنه معجزات در ان ای بمانی بوقوع میپیوندد همه چی درست میشه خدا کمکت میکنه بسپر به خدا راهنما داشتن اصلا مشارکت کردن یعنی چی مگه میشه بتونی بین صدنفر درد دل کنی در جلسه کمک خواستن ولی آن چیزی که من برای باور کردنش مشکل داشتم ماندن در ان ای بود که 90جلسه پر کردم و الان با میل درونی میروم جلسه یا من عاشق همدردم شده ام اول وارد انجمن شده بودم احساس تفاوت میکردم راهنمایم خیلی مقدس میداند انجمن معتادان رو و میگه من جلسه رفتنی همیشه اول نظافت میکنم قسمتی از آن مکان رو من همه چیمو از این انجمن دارم و یا من رو ترغیب میکنه به خدمت کردن خلاصه من دارم به آهستگی آن چیزهایی که از انجمن باور نمیکردم باور میکنم
56-اینکه من بیمارم وقابلیت مصرف ندارم بادعاکردن حالم خوب میشه از کسی بدت میاد بغلش کن واحساست رو بهش بگو اگه تسلیم باشی پیروزوتوانامیشی بدون وسوسه ومیل بمصرف هم میشه زندگی کردخداوند بیشتر از توانم بهم مشکل نمیده مشارکت کنی حال واحساست خوب میشه عاجز باشی موفق میشی ومامیتونیم اراده خداوندرو جایگزین خواست خودمون کنیم وصادق باشیم واسرار درونیمونو اقرارکنیم وخودمونو لو بدیم و...راهنمام همیشه میگفت ضبر کن قضاوت نکن دعاکن وشاکرباش حضور ومشارکت صادقانه درجلسات داشته باش به مرور زمان وبا کارکردن قدمها همه این موارد را درک خواهی کردمثبت باش ومثبت فکر کن مابادرمیان گذاشتن آنچه که داریم میتونیم اونو حفظ کنیم?