فقیر برای این که سیر شود، چوب ِ کارهای اشتباهاش را میخورد
مــــداد روزی تمام میشود، ولی کــلی ردپا از خودش بجا خواهد گذاشت!
پــیـچـگوشتی همش تو پــیــچـه
خبري كه مثل بمب منفجر شد جان ِ چندين شهروند را گرفت
معمولاً خیاطها به ندرت دل تنگ میشوند
تو پشت میز نشینی، هیچکس اندازه صندلی با تجربه نیست
چراغی که به خانه رواست، تو مسجد دعواست
بعضیها “نیش”خندشان ســــمیست
برام پاپوش دوختن :: درباره جوراب
درخت ِ تو گر بار دانش بگیرد، تـــَـبر آورند، قطع کنند، ریشهات را :: بدون شرح!