2014-08-27، 04:27
با اجازه ی خدا
خدا همین جاست؛ نیازی به سفر نیست
خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند…
خدا در دستان مردی است که نابینایی را از خیابان رد می کند
خدا در اتومبیل پسری است که مادر پیرش را هر هفته برای درمان به بیمارستان می برد
خدا در جمله ی “عجب شانسی آوردم” است
خدا خیلی وقت است که اسباب کشی کرده و آمده نزدیک من و تو…
::
::
خداوند کلیدهای گنجینه های خویش را در دستان تو گذاشته است
چرا که به تو اجاز ه داده است که از او بخواهی .
پس هرگاه بخواهی می توانی درهای نعمتش را با دعا بگشایی
و ریزش باران رحمتش را طلب کنی . . .
::
::
آنهایی که به بیداری خداوند اعتماد دارند ، راحت تر می خوابند…
خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند…
خدا در دستان مردی است که نابینایی را از خیابان رد می کند
خدا در اتومبیل پسری است که مادر پیرش را هر هفته برای درمان به بیمارستان می برد
خدا در جمله ی “عجب شانسی آوردم” است
خدا خیلی وقت است که اسباب کشی کرده و آمده نزدیک من و تو…
::
::
خداوند کلیدهای گنجینه های خویش را در دستان تو گذاشته است
چرا که به تو اجاز ه داده است که از او بخواهی .
پس هرگاه بخواهی می توانی درهای نعمتش را با دعا بگشایی
و ریزش باران رحمتش را طلب کنی . . .
::
::
آنهایی که به بیداری خداوند اعتماد دارند ، راحت تر می خوابند…
پروردگارا ! از حمایت بیکرانت بی نهایت سپاسگزارم !!