2013-10-22، 09:49
جدان گروه يك توانائي روحاني ضروري و حس دروني تشخيص درست و غلط براي ما است . دركي دروني است كه هر يك از ما ممكن است در تفكرات شخصي خود با آن در مورد بهترين راه مشورت كنيم. در كتاب اصلي ما از وجدان به عنوان « ويژگي والاي روحي و احساسي » كه « عميقا تحت تاثير مصرف مواد مخدر قرار گرفته بود » صحبت شده است. با به كارگيري قدم ها ، ما خواهان احياي وجدان و فرا گرفتن استفاده از آن مي شويم. به همان نسبت تصمیمات و اعمال ما كمتر تحت تاثير علائق شخصي بوده و بيشتر تحت تاثير چيزي كه وجدان مان مي گويد درست است قرار می گیریم.
وقتي معتاداني كه وجدان شخصي آنها از طريق كاركرد قدم ها بيدار شده ، چه در گروه های معتادان گمنام و چه در جلسات كميته هاي خدماتي ، گرد هم بيايند تا مسائل مربوط به خدمت را بررسي كنند ، آنها آماده اند تا در به وجود آوردن يك وجدان گروهي نقش داشته باشند. به كار گرفتن وجدان گروهي ، عملي است كه اعضاي ما بيداري روحاني حاصل از کارکرد دوازده قدم را مستقيما در حل مسائلي كه بر NA اثر مي گذارد ، دخالت مي دهند و به همين دليل موضوعي است كه بايد بيشترين تاثير را بر ملاحظات دقيق ما داشته باشد.
اگر چه وجدان گروهي ، خود به تنهايي ابزار تصميم گيري نيست ، پديد آوردن يك وجدان گروهي ، جزئي ضروري در فرآيند تصميم گيري معتادان گمنام است. براي تشخيص تفاوت اين دو بايد نگاهي به زندگي شخصي خود داشته باشيم. مردماني كه زندگي انان با روحانيت آميخته است ، اصولا قبل از گرفتن تصميمات مهم ، دعا و مراقبه مي كنند . نخست ، به منبع نيروي روحاني و دانش خود توجه مي كنيم و سپس برای راهی که در پیش داریم طرح ریزی مي نمائيم . اين احمقانه است كه ادعا كنيم خداوند بطور خودكار ما را در همه تصميم گيري ها راهنمائي مي كند و فرقي هم نميكند كه قبل از تصميم گيري از او خواسته باشيم تا بر تصميمات ما اثر بگذارد يا نه. اين موضوع در مورد وجدان گروهي و تصميم گيري جمعي نيز صادق است . پديدآوردن يك وجدان گروهي جمعي ، باعث دست يابي ما به راهنمائي روحاني براي تصميم گيري در مورد خدمات مي شود . ما با هم دعا يا مراقبه مي كنيم. مشاركت مي نمائيم و با يكديگر سنتها را بررسي مي كنيم و از نيروي برتر درخواست راهنمائي مي كنيم. گروهها ، هيئتهاي خدماتي و كميته هاي ما اغلب از راي گيري به عنوان ابزاري خشن براي ترجمه راهنمائي روحاني ، به تصميم و كلام استفاده مي كنند . اگر چه برخي مواقع ، به راي گيري نيازي نيست و با پيگيري يك بحث فعالانه و متفكرانه كاملا آشكار مي گردد كه وجدان گروهي جمعي از ما انتظار چه كاري را در ان موقعيت خاص خدماتی دارد. همان طور كه ما خواهان قوي ترين اتحاد روحاني در معتادان گمنام هستيم . در تصميم گيري ها نيز خواهان قوی ترین اتحاد در معتادان گمنام هستیم در تصمیم گیری ها نیز خواهان هم رايي و اتفاق آرا هستيم و نه صرفا راي اكثريت ، هر چقدر در بررسي نظرات خود دقت بيشتري كنيم ، احتمال رسيدن به اتفاق آرا بيشتر مي شود و به راي گيري جهت كمك براي ترجمه وجدان گروهي به تصميمي جامع نياز نمي افتد.
وقتي در حال تصميم گيري براي خدمات خاصي هستيم ، راي گيري و توافق ممكن است براي وجدان گروه ميزان باشد . اگر چه ، وجدان گروهي مي تواند نه صرفا در هنگام تصميم گيريها بلكه در همه امور انجمن ما به چشم آيد. فرآيند ترازنامه نويسي گروهي نمونه خوبي براي اين مورد است. وقتي اعضا يك گروه N.A. گرد هم مي آيند تا تاثيرات و اقدامات گروه خود را در انجام هدف اصلي اش بررسي كنند ، هر يك از آنها به مشاوره با وجدان خود مي پردازد تا نقش شخصي خود را در حيات گروه ببيند . و به همين طريق نيازها و نگراني هاي گروه خود را در كل در نظر گیرد. در اين گونه نشست هاي ترازنامه نويسي ممكن است هيچ گونه تصميم خاصي گرفته نشود. اما يك ارتقا آگاهي روحاني در بين اعضا گروه ، در مورد نيازهاي معتادانی كه هنوز در عذابند و همين طور نيازهاي اعضاي گروه به وجود مي اید.
نمونه اي ديگر از وجدان گروهي كه بدون ارتباط با مسائل خدماتي شكل مي گيرد و هر يك از ما به راحتي مي توانيم آن را درك كنيم ، هر روز در جلسات بهبودي ما پيدا مي شود . براي مثال خيلي از مواقع ، ما با مشكلات شخصي ، در جلسات NA شركت مي كنيم و از تجربيات معتادان در حال بهبودي . آسايش حمایت وراهنمایی مورد نیاز را دریافت می کنیم. اعضای ما هر یک با شخصیت ها سوابق و نيازهايي متفاوت با يكديگر و با ما در مورد بيداري روحاني كه از طريق بکار گیری قدم هاي دوازده گانه در زندگي خود پيدا كرده اند صحبت مي كنند . از تنوع موجود در گروه يك پيام مشترك برمي خيزد ، پيامي كه مي توانيم در زندگي خود به كار بنديم: پيام بهبودي . در اين پيام ما به « ارزش درماني كمك يك معتاد به معتاد ديگر » پي مي بريم. در ضمن این پيام وجدان گروهي را نه فقط در مورد مسائل خدماتي ، بلكه در مورد رشد روحاني نيز بیان می کند.
وجدان گروهي وسيله اي براي دعوت جمعي از راهنمایی جاری نيروي برتر برای تاثيرگذاري بر تصميم هايمان است. زماني كه بهبودي شخصي خود را با جديت پيگيري مي كنيم و خواهان آن مي شويم كه بيداري روحاني جاري امكان به كارگيري اصول برنامه را در همه امور همين طور در امور خدماتي براي مان بيشتر سازد ، در حال به كارگيري مفهوم ششم هستيم . وقتي كه نه فقط به كلمات بلكه به روح نهفته در پس جملات اعضا ي ديگر گوش مي دهيم . مفهوم ششم را به كار گرفته ايم. در تصميم گيري خدماتي وقتي خواهان انجام اراده خدا می شویم نه اراده خود و خواهان خدمت به دیگران مي شويم و نه خدمت به خود ، مفهوم ششم را به كار گرفته ايم. در گروهها ، هيئتهاي خدماتي و كميته هاي خود وقتي از خداوند مهربان دعوت مي كنيم كه بر تصميم گيري هاي مان در ارتباط با خدمت تاثير بگذارد مفهوم ششم را به كار گرفته ايم
وقتي معتاداني كه وجدان شخصي آنها از طريق كاركرد قدم ها بيدار شده ، چه در گروه های معتادان گمنام و چه در جلسات كميته هاي خدماتي ، گرد هم بيايند تا مسائل مربوط به خدمت را بررسي كنند ، آنها آماده اند تا در به وجود آوردن يك وجدان گروهي نقش داشته باشند. به كار گرفتن وجدان گروهي ، عملي است كه اعضاي ما بيداري روحاني حاصل از کارکرد دوازده قدم را مستقيما در حل مسائلي كه بر NA اثر مي گذارد ، دخالت مي دهند و به همين دليل موضوعي است كه بايد بيشترين تاثير را بر ملاحظات دقيق ما داشته باشد.
اگر چه وجدان گروهي ، خود به تنهايي ابزار تصميم گيري نيست ، پديد آوردن يك وجدان گروهي ، جزئي ضروري در فرآيند تصميم گيري معتادان گمنام است. براي تشخيص تفاوت اين دو بايد نگاهي به زندگي شخصي خود داشته باشيم. مردماني كه زندگي انان با روحانيت آميخته است ، اصولا قبل از گرفتن تصميمات مهم ، دعا و مراقبه مي كنند . نخست ، به منبع نيروي روحاني و دانش خود توجه مي كنيم و سپس برای راهی که در پیش داریم طرح ریزی مي نمائيم . اين احمقانه است كه ادعا كنيم خداوند بطور خودكار ما را در همه تصميم گيري ها راهنمائي مي كند و فرقي هم نميكند كه قبل از تصميم گيري از او خواسته باشيم تا بر تصميمات ما اثر بگذارد يا نه. اين موضوع در مورد وجدان گروهي و تصميم گيري جمعي نيز صادق است . پديدآوردن يك وجدان گروهي جمعي ، باعث دست يابي ما به راهنمائي روحاني براي تصميم گيري در مورد خدمات مي شود . ما با هم دعا يا مراقبه مي كنيم. مشاركت مي نمائيم و با يكديگر سنتها را بررسي مي كنيم و از نيروي برتر درخواست راهنمائي مي كنيم. گروهها ، هيئتهاي خدماتي و كميته هاي ما اغلب از راي گيري به عنوان ابزاري خشن براي ترجمه راهنمائي روحاني ، به تصميم و كلام استفاده مي كنند . اگر چه برخي مواقع ، به راي گيري نيازي نيست و با پيگيري يك بحث فعالانه و متفكرانه كاملا آشكار مي گردد كه وجدان گروهي جمعي از ما انتظار چه كاري را در ان موقعيت خاص خدماتی دارد. همان طور كه ما خواهان قوي ترين اتحاد روحاني در معتادان گمنام هستيم . در تصميم گيري ها نيز خواهان قوی ترین اتحاد در معتادان گمنام هستیم در تصمیم گیری ها نیز خواهان هم رايي و اتفاق آرا هستيم و نه صرفا راي اكثريت ، هر چقدر در بررسي نظرات خود دقت بيشتري كنيم ، احتمال رسيدن به اتفاق آرا بيشتر مي شود و به راي گيري جهت كمك براي ترجمه وجدان گروهي به تصميمي جامع نياز نمي افتد.
وقتي در حال تصميم گيري براي خدمات خاصي هستيم ، راي گيري و توافق ممكن است براي وجدان گروه ميزان باشد . اگر چه ، وجدان گروهي مي تواند نه صرفا در هنگام تصميم گيريها بلكه در همه امور انجمن ما به چشم آيد. فرآيند ترازنامه نويسي گروهي نمونه خوبي براي اين مورد است. وقتي اعضا يك گروه N.A. گرد هم مي آيند تا تاثيرات و اقدامات گروه خود را در انجام هدف اصلي اش بررسي كنند ، هر يك از آنها به مشاوره با وجدان خود مي پردازد تا نقش شخصي خود را در حيات گروه ببيند . و به همين طريق نيازها و نگراني هاي گروه خود را در كل در نظر گیرد. در اين گونه نشست هاي ترازنامه نويسي ممكن است هيچ گونه تصميم خاصي گرفته نشود. اما يك ارتقا آگاهي روحاني در بين اعضا گروه ، در مورد نيازهاي معتادانی كه هنوز در عذابند و همين طور نيازهاي اعضاي گروه به وجود مي اید.
نمونه اي ديگر از وجدان گروهي كه بدون ارتباط با مسائل خدماتي شكل مي گيرد و هر يك از ما به راحتي مي توانيم آن را درك كنيم ، هر روز در جلسات بهبودي ما پيدا مي شود . براي مثال خيلي از مواقع ، ما با مشكلات شخصي ، در جلسات NA شركت مي كنيم و از تجربيات معتادان در حال بهبودي . آسايش حمایت وراهنمایی مورد نیاز را دریافت می کنیم. اعضای ما هر یک با شخصیت ها سوابق و نيازهايي متفاوت با يكديگر و با ما در مورد بيداري روحاني كه از طريق بکار گیری قدم هاي دوازده گانه در زندگي خود پيدا كرده اند صحبت مي كنند . از تنوع موجود در گروه يك پيام مشترك برمي خيزد ، پيامي كه مي توانيم در زندگي خود به كار بنديم: پيام بهبودي . در اين پيام ما به « ارزش درماني كمك يك معتاد به معتاد ديگر » پي مي بريم. در ضمن این پيام وجدان گروهي را نه فقط در مورد مسائل خدماتي ، بلكه در مورد رشد روحاني نيز بیان می کند.
وجدان گروهي وسيله اي براي دعوت جمعي از راهنمایی جاری نيروي برتر برای تاثيرگذاري بر تصميم هايمان است. زماني كه بهبودي شخصي خود را با جديت پيگيري مي كنيم و خواهان آن مي شويم كه بيداري روحاني جاري امكان به كارگيري اصول برنامه را در همه امور همين طور در امور خدماتي براي مان بيشتر سازد ، در حال به كارگيري مفهوم ششم هستيم . وقتي كه نه فقط به كلمات بلكه به روح نهفته در پس جملات اعضا ي ديگر گوش مي دهيم . مفهوم ششم را به كار گرفته ايم. در تصميم گيري خدماتي وقتي خواهان انجام اراده خدا می شویم نه اراده خود و خواهان خدمت به دیگران مي شويم و نه خدمت به خود ، مفهوم ششم را به كار گرفته ايم. در گروهها ، هيئتهاي خدماتي و كميته هاي خود وقتي از خداوند مهربان دعوت مي كنيم كه بر تصميم گيري هاي مان در ارتباط با خدمت تاثير بگذارد مفهوم ششم را به كار گرفته ايم
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست