2013-11-28، 02:15
تشویق 20 تیر
«آسایش و تشویق را با دیگران به مشارکت میگذاریم.»
کتاب پایه
v
بسیاری از ما وقتی کودکان اولین قدمهای خود را بر میدارند، آنها را تماشا کردهایم. مادر کودک را روی پا نگه میدارد. پدر در همان نزدیکی با آغوشی باز زانو میزند و با چهرهای مملو از فداکاری کوچولو را تشویق میکند. کودک چند قدم کوچک به سمت پدرش برمیدارد. خواهر و برادر بزرگتر کودک با شادمانی او را به ادامه حرکت تشویق میکنند. کودک زمین میافتد. مادرش با زمزمه کلمات آرامشبخش، کودک را بلند میکند و کار را از نو شروع میکند. این بار، کودک تا وقتی به قدر کافی برای افتادن در آغوش پدر نزدیک شود، سر پا میماند.
به عنوان تازهوارد، ما نیز بسیار شبیه این کودک کوچک به اتاقهای NA میرسیم. خو گرفته به زندگی لطمهدیده از اعتیاد، مملو از ترس و تردید، برای ایستادن به کمک احتیاج داریم. درست مانند کودکی که حرکت خود را به سوی بلوغ آغاز میکند، اولین گامهای لنگان خود را به سوی بهبودی برمیداریم. زندگی بر اساس این شیوه جدید را یاد میگیریم، زیرا افراد دیگری که پیش از ما این مسیر را طی کردهاند، از طریق گفتن چیزهایی که برای آنها مؤثر بوده و چیزهایی که مؤثر نبوده، ما را تشویق میکنند و به ما آسایش میدهند. وقتی در طی مسیری درست به راهنمایی نیاز داریم، راهنما به کمک ما میشتابد.
خیلی از اوقات در برداشتن قدمی دیگر در بهبودی احساس ناتوانی میکنیم. درست مانند کودکی که راه رفتن را یاد میگیرد، گاهی اوقات اشتباه میکنیم یا زمین میخوریم. اما نیروی برتر ما همواره با آغوشی باز در انتظار ماست و مانند برادر و خواهر کودک که فریادزنان او را تشویق میکنند، ما نیز از سوی سایر اعضای NA در مسیر خود به سوی زندگی کامل در بهبودی حمایت میشویم.
v
فقط برای امروز: تشویق از سوی دیگران را جستجو میکنم. افرادی را که به پشتیبانی من نیاز دارند، تشویق میکنم.
«آسایش و تشویق را با دیگران به مشارکت میگذاریم.»
کتاب پایه
v
بسیاری از ما وقتی کودکان اولین قدمهای خود را بر میدارند، آنها را تماشا کردهایم. مادر کودک را روی پا نگه میدارد. پدر در همان نزدیکی با آغوشی باز زانو میزند و با چهرهای مملو از فداکاری کوچولو را تشویق میکند. کودک چند قدم کوچک به سمت پدرش برمیدارد. خواهر و برادر بزرگتر کودک با شادمانی او را به ادامه حرکت تشویق میکنند. کودک زمین میافتد. مادرش با زمزمه کلمات آرامشبخش، کودک را بلند میکند و کار را از نو شروع میکند. این بار، کودک تا وقتی به قدر کافی برای افتادن در آغوش پدر نزدیک شود، سر پا میماند.
به عنوان تازهوارد، ما نیز بسیار شبیه این کودک کوچک به اتاقهای NA میرسیم. خو گرفته به زندگی لطمهدیده از اعتیاد، مملو از ترس و تردید، برای ایستادن به کمک احتیاج داریم. درست مانند کودکی که حرکت خود را به سوی بلوغ آغاز میکند، اولین گامهای لنگان خود را به سوی بهبودی برمیداریم. زندگی بر اساس این شیوه جدید را یاد میگیریم، زیرا افراد دیگری که پیش از ما این مسیر را طی کردهاند، از طریق گفتن چیزهایی که برای آنها مؤثر بوده و چیزهایی که مؤثر نبوده، ما را تشویق میکنند و به ما آسایش میدهند. وقتی در طی مسیری درست به راهنمایی نیاز داریم، راهنما به کمک ما میشتابد.
خیلی از اوقات در برداشتن قدمی دیگر در بهبودی احساس ناتوانی میکنیم. درست مانند کودکی که راه رفتن را یاد میگیرد، گاهی اوقات اشتباه میکنیم یا زمین میخوریم. اما نیروی برتر ما همواره با آغوشی باز در انتظار ماست و مانند برادر و خواهر کودک که فریادزنان او را تشویق میکنند، ما نیز از سوی سایر اعضای NA در مسیر خود به سوی زندگی کامل در بهبودی حمایت میشویم.
v
فقط برای امروز: تشویق از سوی دیگران را جستجو میکنم. افرادی را که به پشتیبانی من نیاز دارند، تشویق میکنم.