2013-11-28، 02:37
7 تیر وجدان گروهی
«همکاری بادیگران، تنها آغاز فعالیت خدماتی است.»
کتاب پایه
v
فعالیت خدماتی، فداکاری خیرخواهانهای را برای رساندن پیام به معتادی که هنوز در عذاب است، میطلبد. اما طرز برخورد ما در خدمت به این حد محدود نمیشود. برای خدمت همچنین لازم است خود و انگیزههای خود را بررسی کنیم. تلاشهای ما در راه خدمت، ما را در انجمن بسیار انگشتنما میسازد. در NA "انگشتنما شدن" آسان است. طرز برخورد نظارتی ما میتواند تازهوارد را طرد کند.
وجدان گروهی یکی از مهمترین اصول در خدمت است. باید به خاطر بسپاریم وجدان گروهی آن چیزی است که اهمیت دارد، نه باورها و تمایلات فردی ما. افکار و باورهای خود را برای رشد وجدان گروهی ارائه میکنیم. سپس، وقتی این وجدان پدیدار میشود، راهنمایی آن را میپذیریم. کلید این کار همکاری با دیگران است، نه کار کردن بر علیه آنها. اگر به یاد داشته باشیم برای رشد وجدان جمعی با یکدیگر تلاش میکنیم، متوجه میشویم همه افراد شایستگی یکسانی دارند. وقتی همه بحثها تمام شد، همه افراد با یکدیگر جمع میشویم تا پیام واحدی را برسانیم.
اغلب تصور اینکه ما میدانیم بهترین مصلحت گروه چیست، وسوسهانگیز است. اگر به یاد داشته باشیم تحمیل روش ما اهمیتی ندارد، آن وقت آسانتر است که بگذاریم خدمت وسیلهای باشد برای تحقق هدف اصلی انجمن ما—راهی برای رساندن پیام به معتادی که هنوز در عذاب است.
v
فقط برای امروز: در شکلگیری وجدان گروهی شرکت میکنم. به خاطر میسپارم صرفاً به این خاطر که روش خود را تحمیل نمیکنم، دنیا به پایان نمیرسد. در همه فعالیتهای خدماتی خود درباره هدف اصلیمان فکر میکنم. به کمک یک تازهوارد میروم.
«همکاری بادیگران، تنها آغاز فعالیت خدماتی است.»
کتاب پایه
v
فعالیت خدماتی، فداکاری خیرخواهانهای را برای رساندن پیام به معتادی که هنوز در عذاب است، میطلبد. اما طرز برخورد ما در خدمت به این حد محدود نمیشود. برای خدمت همچنین لازم است خود و انگیزههای خود را بررسی کنیم. تلاشهای ما در راه خدمت، ما را در انجمن بسیار انگشتنما میسازد. در NA "انگشتنما شدن" آسان است. طرز برخورد نظارتی ما میتواند تازهوارد را طرد کند.
وجدان گروهی یکی از مهمترین اصول در خدمت است. باید به خاطر بسپاریم وجدان گروهی آن چیزی است که اهمیت دارد، نه باورها و تمایلات فردی ما. افکار و باورهای خود را برای رشد وجدان گروهی ارائه میکنیم. سپس، وقتی این وجدان پدیدار میشود، راهنمایی آن را میپذیریم. کلید این کار همکاری با دیگران است، نه کار کردن بر علیه آنها. اگر به یاد داشته باشیم برای رشد وجدان جمعی با یکدیگر تلاش میکنیم، متوجه میشویم همه افراد شایستگی یکسانی دارند. وقتی همه بحثها تمام شد، همه افراد با یکدیگر جمع میشویم تا پیام واحدی را برسانیم.
اغلب تصور اینکه ما میدانیم بهترین مصلحت گروه چیست، وسوسهانگیز است. اگر به یاد داشته باشیم تحمیل روش ما اهمیتی ندارد، آن وقت آسانتر است که بگذاریم خدمت وسیلهای باشد برای تحقق هدف اصلی انجمن ما—راهی برای رساندن پیام به معتادی که هنوز در عذاب است.
v
فقط برای امروز: در شکلگیری وجدان گروهی شرکت میکنم. به خاطر میسپارم صرفاً به این خاطر که روش خود را تحمیل نمیکنم، دنیا به پایان نمیرسد. در همه فعالیتهای خدماتی خود درباره هدف اصلیمان فکر میکنم. به کمک یک تازهوارد میروم.