2013-11-29، 03:51
30 خرداد مراقبه برای مبتدیان
«برای برخی از افراد، دعا درخواست کمک از خداوند است و مراقبه گوش دادن به پاسخ خداوند.... ساکت کردن افکار از طریق مراقبه، آرامشی درونی را به ارمغان میآورد که ارتباط ما با خداوند را برقرار میسازد.»
کتاب پایه
v
به بسیاری از ما گفته شده: «در هنگام فراگیری مراقبه صبور باشید. برای اینکه بدانیم "برای" چه چیزی "گوش دهیم"، تمرین لازم است.»
از اینکه فردی این مسئله را به ما گفت خوشحالیم، یا اینکه بسیاری از ما پس از یک یا دو هفته از مراقبه دست کشیدیم. در چند هفته اول شاید هر روز صبح مینشستیم، افکار خود را ساکت میکردیم و همان طور که کتاب پایه گفته، "گوش میدادیم"، اما چیزی "نمیشنیدیم." شاید تا اینکه واقعاً اتفاقی رخ دهد، چند هفته بیشتر طول کشید. حتی اتفاقات پس از آن نیز چندان چشمگیر نبود. وقتی پس از پایان مراقبه هر روز صبح خود برمیخواستیم، نسبت به زندگی خود قدری احساس بهتری داشتیم، با کسانی که در طی روز با آنها برخورد میکردیم، قدری بیشتر همدردی میکردیم و با نیروی برتر خود کمی بیشتر در ارتباط بودیم.
برای اکثر ما در این آگاهی چیز چشمگیری وجود نداشت—نه برق آذرخش و نه رعد تندر. اما چیزی ساکت ولی قدرتمند وجود داشت. وقت صرف میکردیم تا نفس و عقاید خود را از سر راه برداریم. در این فضای روشن، ارتباط آگاهانه خود را با منبع بهبودی روزانه، یعنی خداوندی که درک میکنیم، بهبود میبخشیدیم. مراقبه چیز تازهای بود و به صرف وقت و تمرین نیاز داشت. اما پس از انجام آن، مانند همه قدمها مؤثر واقع شد.
v
فقط برای امروز: برای آگاهی از اراده خداوند برای من "گوش دادن" را تمرین میکنم، حتی اگر هنوز نمیدانم برای چه چیزی "گوش میدهم".