2013-11-22، 08:23
"بهبودی"17 دی
«معتادان گمنام برنامهای را برای بهبودی به معتادان ارائه میدهد که چیزی فراتر از زندگی بدون مصرف مواد مخدر است. نه تنها این شیوه زندگی بهتر از جهنمی است که در آن زندگی میکردیم، بلکه از هر نوع زندگی که تا به حال شناختهایم نیز بهتر است.»
کتاب پایه
v
تعداد معدودی از ما به "باز یافتن" آنچه قبل از شروع به مصرف مواد داشتیم، علاقمندیم. بسیاری از ما از سوءاستفادههای فیزیکی، جنسی و عاطفی به شدت در عذاب بودیم. نشئه شدن و نشئه ماندن تنها روش ممکن برای چیره شدن بر این سوءاستفادهها به نظر میرسید. سایر افراد نیز قبل از اینکه از اعتیاد رهایی یابند، به شکلی کمتر قابل توجه ولی به همان اندازه دردناک رنج میبردند. ما جهت و هدف نداشتیم. از نظر روحانی تهی بودیم. احساس انزوا میکردیم و قادر به همدردی با دیگران نبودیم. هیچ یک از چیزهایی را که به زندگی احساس و ارزش میدهد در اختیار نداشتیم. بیهوده مواد مصرف میکردیم تا خلأ درونی خود را پر کنیم. اکثر ما نمیخواستیم آنچه قبلاً داشتیم را "باز یابیم".
در نهایت، بهبودی ما در NA چیز تازهای است: فرصتی برای زندگی جدید. ابزاری در اختیار ما گذاشته شده که میتوانیم مصیبت را از زندگی خود رفع کنیم. در راه پیشروی همراه با شهامت در مسیری جدید، از حمایت برخورداریم و هدیه ارتباط آگاهانه با نیرویی برتر از خود به ما اعطاء شده است که برای ما قدرت و جهت درونی که در گذشته به شدت به آن نیاز داشتیم، فراهم میکند.
بهبودی یافتن؟ بله، به هر روشی. زندگی کاملاً جدیدی را باز مییابیم که از هر چیزی که تا به حال خیال میکردیم نیز بهتر است. سپاسگزاریم.
v
فقط برای امروز: بهبودی پیدا کردهام، چیزی که هرگز تصور نمیکردم: زندگی یک معتاد در حال بهبودی. نیروی برتر، از تو متشکرم، به اندازهای که جملات از بیان آن قاصرند.
«معتادان گمنام برنامهای را برای بهبودی به معتادان ارائه میدهد که چیزی فراتر از زندگی بدون مصرف مواد مخدر است. نه تنها این شیوه زندگی بهتر از جهنمی است که در آن زندگی میکردیم، بلکه از هر نوع زندگی که تا به حال شناختهایم نیز بهتر است.»
کتاب پایه
v
تعداد معدودی از ما به "باز یافتن" آنچه قبل از شروع به مصرف مواد داشتیم، علاقمندیم. بسیاری از ما از سوءاستفادههای فیزیکی، جنسی و عاطفی به شدت در عذاب بودیم. نشئه شدن و نشئه ماندن تنها روش ممکن برای چیره شدن بر این سوءاستفادهها به نظر میرسید. سایر افراد نیز قبل از اینکه از اعتیاد رهایی یابند، به شکلی کمتر قابل توجه ولی به همان اندازه دردناک رنج میبردند. ما جهت و هدف نداشتیم. از نظر روحانی تهی بودیم. احساس انزوا میکردیم و قادر به همدردی با دیگران نبودیم. هیچ یک از چیزهایی را که به زندگی احساس و ارزش میدهد در اختیار نداشتیم. بیهوده مواد مصرف میکردیم تا خلأ درونی خود را پر کنیم. اکثر ما نمیخواستیم آنچه قبلاً داشتیم را "باز یابیم".
در نهایت، بهبودی ما در NA چیز تازهای است: فرصتی برای زندگی جدید. ابزاری در اختیار ما گذاشته شده که میتوانیم مصیبت را از زندگی خود رفع کنیم. در راه پیشروی همراه با شهامت در مسیری جدید، از حمایت برخورداریم و هدیه ارتباط آگاهانه با نیرویی برتر از خود به ما اعطاء شده است که برای ما قدرت و جهت درونی که در گذشته به شدت به آن نیاز داشتیم، فراهم میکند.
بهبودی یافتن؟ بله، به هر روشی. زندگی کاملاً جدیدی را باز مییابیم که از هر چیزی که تا به حال خیال میکردیم نیز بهتر است. سپاسگزاریم.
v
فقط برای امروز: بهبودی پیدا کردهام، چیزی که هرگز تصور نمیکردم: زندگی یک معتاد در حال بهبودی. نیروی برتر، از تو متشکرم، به اندازهای که جملات از بیان آن قاصرند.