2013-11-03، 11:52
15 آبان درک فروتنی
«فروتنی نتیجه صداقت داشتن با خود است.»
کتاب پایه
v
فروتنی برای اکثر ما ایده آن چنان غریبی بود که تا جایی که میتوانستیم آن را نادیده گرفتیم. وقتی برای اولین بار لغت "فروتنی" را در رأس قدم هفتم مشاهده کردیم، شاید تصور کردیم که این لغت بدین معناست که میزان قابل توجهی تحقیر در انتظار ماست. احتمالاً تصمیم گرفتیم این لغت را در فرهنگ لغت نگاه کنیم، اما با مشاهده تعریف آن، حتی سردرگمی ما بیشتر هم شد. نمیفهمیدیم که "دونپایگی و زیردستی" چگونه در بهبودی به کار گرفته میشود.
فروتن بودن بدین معنا نیست که از پستترین شکل زندگی برخوردار هستیم. برعکس، فروتن شدن بدین معناست که ما دیدگاه واقعبینانهای نسبت به خود و جایگاه خود در دنیا پیدا میکنیم. به مرحلهای از آگاهی میرسیم که بر اساس پذیرش همه جنبههای خود بنا شده است. نه ویژگیهای خوب خود را انکار میکنیم و نه بر نواقص خود بیش از حد تأکید میکنیم. صادقانه میپذیریم چه کسی هستیم.
هیچ یک از ما تا به حال به درجه فروتنی کامل نائل نشدهایم. اما مطمئناً میتوانیم سعی کنیم خطاهای خود را اقرار کنیم، نقاط مثبت خود را بپذیریم و به نیروی برتر خود به عنوان منبع قدرت اعتماد کنیم. فروتنی بدین معنا نیست که مسیر زندگی را چهار دست و پا بر روی دستها و زانوهای خود طی کنیم؛ بلکه صرفاً بدین معناست که ما باید اقرار کنیم به تنهایی نمیتوانیم بهبود پیدا کنیم. به یکدیگر نیاز داریم و بالاتر از همه به نیروی خداوندی مهربان نیاز داریم.
v
فقط برای امروز: برای فروتن بودن، همه جنبههای خود را صادقانه میپذیرم و جایگاه واقعی خود را در دنیا درک میکنم. برای دستیابی به قدرتی که جهت قرار گرفتن در این جایگاه نیاز دارم، به خداوندی که درک میکنم، اطمینان میکنم.