2014-02-04، 10:38
28 شهريور من فکر میکردم با آشنایی اصول خودیاری کارها درست خواهد شد. در حالیکه من نياز دارم كه مهارتهای زندگی را که نمیدانستم، بیاموزم و این آموزش یک مرحلهی بمرور و روز به روز بود. این آموزش به تنهايي از عهدهی من بر نمیآمد. بايد سعي میكردم از تجربیات دوستان و راهنمایم برای یادگیری این مهارتها در زندگي و بهبودی را بياموزم. ميخواهم به من كمك شود تا فضیلتهای خود را كشف كنم و ویژگیهايم را بدانم. زندگی ارزش اين را دارد كه به آموختن بپردازم و به مهارتها دست پیدا کنم. زندگی کنونی من دوست داشتني است! من براي ادارهی زندگيم دست به هر كاري ميزنم، كه با اصول موافق باشد. آيا به خاطر ديگران و تأثيرات آنها خود را مجبور به اجراي عادتهايي ميكردم كه از خود واقعيم نبود؟ هرروز سعي ميكنم كه خود واقعيام را به تماشا بگذارم و با احساس خجالت و شرمندگی موجود در خودم کنار بیایم. چه ماسكي بهتر از خود واقعی که همه كارهايم نيمه تمام و ناقص میماند و با کمک دوستان سعي ميكنم كه با انجام دادن كارهاي خودم معجزهی خداوند را مطرح كنم. خداوندا: مرا در كوره راه ناشناخته زندگي راهنمايي كن! خود واقعيات را دوست داشته باش!
مشگل اینه که به بعضیا بیشتر از حدشون بها دادم