2014-02-05، 10:02
شرایط زندگی برام سخت شده بود ، می رفت که تمام هستی که جانم بود را نیز از دست بدهم .با هزار آشفتگی ولی همیشه مسئول آشفتگی هام را دیگران میدانستم
خلاصه در حال فریب خود بودم و باز هم می خواستم خودم رو فریب بدم با این افکار سر از جلسه در آوردم و تصمیم داشتم بعد از گذشت یکماه دوباره راه خودم رو ادامه بدم .با گذشت زمان وحضور من در جلسات کم کم تمایل و امید به برگشت زندگی بیشتر شد.
و تا به حال هنوز پایدار ماندم
باتشکر
حتی روز " مرگم " هم تفاهم نخواهیم داشت
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه