2014-03-04، 01:19
در قدم های گذشته فهمیدم که باید تسلیم وعاجز باشم چون دانسته هایم خیلی بلاها سرم آورد فهمیدم که قدرت تصمیم گیر برای خودم ندارم و باید کسی طرف مشورت من باشد در نهایت باید ایمان وباورهایم را نسبت به خداوند گسترش دهم تا هرچه خود می داند برای من انجام دهد آدم خود محوری بودم که فکر می کردم دانش ودانسته های من از همه بیشتر است تسلیم یعنی دست برداشتن از جنگ وستیز با خود با دیگران وبا نظام هستی .تسلیم یعنی بع صلح رسیدن یعنی عاجز بودن در همه زمینه ها ودر مورد بیماری فهمیدن و پذیرفتن تسلیم یعنی سهم خود وانظار نداشتن نتیجه دلخواه
"اندکی صبر سحر نزدیک است"