2014-04-08، 04:12
ریسکها و دیوانه بازیهام از سن 7 سالکی شروع شد و من در سال اول دبستان سیگاری در توالت دبستان روشن کردم و ناظم منو چوب فلک کرد و من هم پس از تنبیه شدن دوباره کارمو واضح تر و در ملاعام سیگار و خلافکاریهایم را در دبستان هم انجام میدادم من قمارم را بیشتر در دبستان شروع کردم و همجاهم شکل بیماریم را گرفتم من باخوردن الکل و زندگی کنار افراد بزرگ و قمارکردن توی جمعشان صدمات زیادی خوردم و وردست این آدمها شدم به اصطلاح میگفتند نوچه و منهم بخاطر اینکه مطرح شوم هرچه که میگفتند انجام میدادم و حتی در بعضی از سرقت و دزدیها با آنها همکاری میکردم من اولین سیگار حشیشم را از دست این افراد گرفتم و بیشتر اوقات در دوز و کلک آنها در کنارشان بودم . من در سن 11 سالگی از انباری چند سینک آشپزخانه دزدیدم و به دست این افراد رساندم و آنها هم گیر افتادند منو لو دادند و دردسر زیادی متحمل شدم و ترک تحصیلم و جذب کارگری شدنم هم توسط دستور اوستایم بود و دوباره توسط آنها از آدم خیری دزدی کردم و کلید انبارش را به دست استادان سپردم و از این نوع دیوانگی تا دلتون بخواد زیاد انجام داده ام.