2014-05-04، 10:37
با بابام رفتیم مهدکودک ..یکی از بچه ها خیلی شیطونی میکرد و مربی اونجا میخاست با متانت باهاش صحبت کنه
هی گفت عزیزم بشین . امیر علی بشین .. امیر جان بشین .. بشین دیگه .. بابا منم که قسط وامش عقب افتاده بود .. اعصاب درست حسابی هم نداشت ... یهو داد زد .. د امیر علی .. پدر سوخته .. بتمرگ سر جات دیگه
فک کنم امیر علی تا عمر داره نتونه از جاش پاشه
هی گفت عزیزم بشین . امیر علی بشین .. امیر جان بشین .. بشین دیگه .. بابا منم که قسط وامش عقب افتاده بود .. اعصاب درست حسابی هم نداشت ... یهو داد زد .. د امیر علی .. پدر سوخته .. بتمرگ سر جات دیگه
فک کنم امیر علی تا عمر داره نتونه از جاش پاشه
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست