2014-05-05، 03:26
خدای مهربونم شکر ک دارمت ,امروز خیلی دلم میخاست تو رفتارم تعادل داشته باشم ,میخام قبل از هر کاری ب خودم ایست بدم فکر کنم بعد عمل کنم .
اینا روزا با تمام وجودم میفهمم فقط یاد خدا و بهش وصل شدن میتونه بهم جرات ,اعتماد ب نفس بده .با خودم میگفتم چرا الان من نمیتونم به خدا وصل شم چرا ب نیروی برترم اعتماد وایمان ندارم دلیلش فقط خودمحوری خودمه .
وقتی هنوز عاجز نیستم دربرابر بیماری وابستگیم ,و هنوز خودم رفتار دیگران رو کنترل میکنم خوب من شدم خدا ....یعنی جای واسه خدا نزاشتم,چی میخام از نیروی برترم ؟؟تو انکارم
الان نیرو برتر من بیماری کنترلم هست واعتراف میکنم ک در برابراین بیماریم عاجز هستم و از بیماری کنترلم ممنونم ک ب من حال خرابی میده و باعس میشه من دنبال نیروی برتر واقعیم برم.
اینا روزا با تمام وجودم میفهمم فقط یاد خدا و بهش وصل شدن میتونه بهم جرات ,اعتماد ب نفس بده .با خودم میگفتم چرا الان من نمیتونم به خدا وصل شم چرا ب نیروی برترم اعتماد وایمان ندارم دلیلش فقط خودمحوری خودمه .
وقتی هنوز عاجز نیستم دربرابر بیماری وابستگیم ,و هنوز خودم رفتار دیگران رو کنترل میکنم خوب من شدم خدا ....یعنی جای واسه خدا نزاشتم,چی میخام از نیروی برترم ؟؟تو انکارم
الان نیرو برتر من بیماری کنترلم هست واعتراف میکنم ک در برابراین بیماریم عاجز هستم و از بیماری کنترلم ممنونم ک ب من حال خرابی میده و باعس میشه من دنبال نیروی برتر واقعیم برم.