2014-05-07، 10:03
سلام دوستان امروز صبح واقعا از درون شاد و سرحال بودم ,شرکت ک رسیدم ترسهام اومد سراغم و حالم دوباره بد شد و هی از خودم میپرسیدم ایلین چیه ,چی تو رو ازیت میکنه ,هیچ دلیلی ب.جز ترس نبود,غمگین افسرده بودم , این حالت افسردگیمو دوس ندارم چون هیچ توانی ندارم .با اینکه همکارام کلی بهم محبت میکردن ولی من بی مهر بودم با یه مشتری ک حرف زدم حالم بهتر شد .دوباره خودم شدم همون ایلین شاد و سرحال قبل.دوبار عصر هم همین حالتو داشتم با اینکه مورد توجه دیگران قرار میگیرم اصلا حالم خوب نمیشه ب محض اینکه با مشتریام حرف میزنم و قرار داد بسته میشه خوب میشم .میخام خوشحالیم ب هیچی وابسته نباشه .خدای مهربونم کمکم کن این غبار غم از وحودم دور شه .خواهش میکنم مهربونم