2014-07-03، 08:09
آن را كه در هواي تو يك دم شكيب نيست ....
با نامه اش اگر بنوازي ، غريب نيست ....
امشب خخيالت از تو با صفا تر است ! ...
چون دست او به گردن و دست رقيب نيست ...
اشكم همين صفاي تو دارد ، ولي چه سود ...
آيينه ي تمام نماي حبيب نيست ....
فرياد ها كه چون ني ام از دست روزگار ....
صد ناله هست و از لب جانان نصيب نيست ...
آن برق را كه مي گذرد سرخوش از افق ....
پرواي آشيانه ي اين عندليب نيست ....
"شفيعي كدكنيي"
با نامه اش اگر بنوازي ، غريب نيست ....
امشب خخيالت از تو با صفا تر است ! ...
چون دست او به گردن و دست رقيب نيست ...
اشكم همين صفاي تو دارد ، ولي چه سود ...
آيينه ي تمام نماي حبيب نيست ....
فرياد ها كه چون ني ام از دست روزگار ....
صد ناله هست و از لب جانان نصيب نيست ...
آن برق را كه مي گذرد سرخوش از افق ....
پرواي آشيانه ي اين عندليب نيست ....
"شفيعي كدكنيي"
خدا را دوست دارم ....
*********** ابر را در بيكرانه آسمان ميگرياند ، تا غنچه ي حقيري را روي زمين بخنداند ....