2014-08-25، 12:59
این چیست که چون دلهره افتاده به جانم
حال همه خوب است- من اما نگرانم
حال همه خوب است- من اما نگرانم
در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر
مثل خوره افتاده به جانم که بمانم
مثل خوره افتاده به جانم که بمانم
چیزی که میان من و تو نیست غریبی ست
صد بار تو را دیده ام ای غم به گمانم؟!
صد بار تو را دیده ام ای غم به گمانم؟!
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم
اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم
از سایه سنگین تو من کمترم آیا؟!
بگذار به دنبال تو خود را بکشانم
بگذار به دنبال تو خود را بکشانم
ای عشق...! مرا بیشتر از پیش بمیران
[size=11pt]آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم...
[size=11pt]آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم...
هرگز توان خود را در تغییر دادن خویش دست کم نگیر