2014-08-27، 03:06
دلم تنگ است این شبها،یقین دارم که میدانی
صدای غربت من را از احساسم تو میخوانی
شدم از درد و تنهایی گل پژمرده و غمگین
ببار ای ابر پاییزی که دردم را تو میدانی
میان دوزخ عشقت پریشان و گرفتارم
چرا ای مرگ عشقم چنین آهسته میرانی
صدای غربت من را از احساسم تو میخوانی
شدم از درد و تنهایی گل پژمرده و غمگین
ببار ای ابر پاییزی که دردم را تو میدانی
میان دوزخ عشقت پریشان و گرفتارم
چرا ای مرگ عشقم چنین آهسته میرانی