2014-09-11، 05:54
شبی از پشت یک تنهائی نمناک
و بارانی ، تو را با لهجه ی گلهای
نیلوفر صدا کــــردم نفسم
تمام شب برای با طـراوت ماندن
باغ قشـنگ آرزوهایت دعا کـردم
تو را از بین گلهائی که در تنهائی
ام روئــید جدا کردم . نمی دانم
چرا ؟! شاید به رســــــم عادت
( پروانگیمان ) باز ، برای شــادی
و خوشبختی تو من دعا کردم !
و بارانی ، تو را با لهجه ی گلهای
نیلوفر صدا کــــردم نفسم
تمام شب برای با طـراوت ماندن
باغ قشـنگ آرزوهایت دعا کـردم
تو را از بین گلهائی که در تنهائی
ام روئــید جدا کردم . نمی دانم
چرا ؟! شاید به رســــــم عادت
( پروانگیمان ) باز ، برای شــادی
و خوشبختی تو من دعا کردم !

