2014-09-17، 05:55
پستی که قرار دادم فقط مشکلات من نیست شاید مشکلات شما هم باشد!
زندگي گذشتهي من بیشتر در ترسها و عدم قدرت تصميمگيري و احساس
شرمندگی و خجالت و برداشت دردآور گناه و بيلياقتي سپري شد. ترسي مرهوم از موجودي كه در درونم مانند هيولا لانه كرده بود. سالهاي زيادي وحشتزده از خودم فرار ميكردم و بیشتر شبها بختک و یا کابوس میدیدم. به خاطر خجالت احساسم را به هیچ كسي نميگفتم، در نهایت ميترسيدم اين هيولا روزي از درونم خارج شود. وجودم سرشار از ترسهاي مختلف شده بود. هر لحظه دنبال كسي بودم كه شايد عامل رهايي من شود، ولي اصلاً راه نجاتي نبود. امروز با اصول خودیاری برنامه ميدانم كه ترس باعث ميشود، تمام اختلالات شخصيتيام فعال شود. آيا امروزم را در ترس و وحشت از دست دادن چيزهايي هستم كه متعلق به من هستند؟ هنوز نگران شكست، در به دست آوردن نتيجهي دلخواه هستم؟ آيا من با حذف خواستههاي غير اصولي و رسیدگی به نيازهاي هر روزه سعي دارم آرامش خود را كسب كنم؟ آيا با جواب منفي به خواستهها و انتظارات غير اصولي دیگران که قصد سوءاستفاده دارندموجبات نااميدي و انزوای خودم را فراهم نميكنم؟ پذيرش و باور ابزار رهايي از وابستگيهاست! تمرین زیادی می کنم اما بیشتر احساسم بر منطق من حاکم است این ازارام میدهد. دنبال خاموش کردن شعله های اتش در درونم هستم . در درونم بروبیایی هست جسم رو بر روح ترجیح میدهم . دنبال خوارک دادن وتغذیه جسمم هستم همیشه.....دریغ از ارضای روح نیاز به پیشنهاد ونظرات ارزشمند شما در خودیاری وتعادل در جسم وروح دارم منتظرم همین وبس
موفقیت یک انتخاب است نه یک اتفاق