2014-09-26، 02:57
ردیف | نام فارسی | معنی اسم |
۱ | گرامیدخت | گرامی + دختر = دختر عزیز و محترم |
۲ | گرانمهر | آن که مهر و محبت بسیار دارد، بسیار مهربان. |
۳ | گردآفرید | دختر جنگاور ایرانی که در دژ سپید در مرز ایران و توران با سهراب جنگید، فرزند گژدهم |
۴ | گردیه | از شخصیت های شاهنامه فردوسی، نام خواهر بهرام چوبین (سردار ساسانی) |
۵ | گشتا | بهشت، پردیس |
۶ | گل آذین | زینت گل، آرایش گل، چگونگی قرار گرفتن گل ها بر روی ساقه |
۷ | گل آرا | زینت دهنده گل، از شخصیتهای شاهنامه، نام مادر روشنک بنا به بعضی نسخه های شاهنامه |
۸ | گل آسا | مانند گل |
۹ | گل آویز | مرکب از گل + آویز (آویخته شده) |
۱۰ | گل افروز | مرکب از گل + افروز (افروزنده) |
۱۱ | گل اندام | دارای پیکر ظریف و زیبا همانند گل |
۱۲ | گل بهار | گلی که در بهار شکفته می شود، شکوفه گل |
۱۳ | گل پر | دانه معطری به شکل پولکهای زرد کوچک که دارویی است. |
۱۴ | گل پرست | دوستدار گل |
۱۵ | گل پری | زیبا چون گل و پری |
۱۶ | گل پناه | پناه گل |
۱۷ | گل تاج | تاجی پر از گل |
۱۸ | گل جهان | گل جهان، بهترین و زیباترین گل در جهان persian girl names |
19 | گل دانه | دانه گل |
۲۰ | گلاب | مایع خوشبویی که از تقطیر گل سرخ و آب به دست می آید. |
۲۱ | گلابتون | رشته های نازک طلا و نقره که همره تارهای ابریشم در زری بافی به کار می رود. |
۲۲ | گلاسا | مانند گل، مرکب از گل و پسوند مشابهت |
۲۳ | گلاله | کاکل مجعد، موی پیچیده |
۲۴ | گلایول | گلایل، گلی زینتی و زیبا در رنگ های مختلف |
۲۵ | گلباران | برای تمجید و احترام زیاد استفاده می شود. |
۲۶ | گلبان | نگهدارنده و محافظ، نام مادر ابرانواس شاعر ایرانی قرن دوم |
۲۷ | گلبانو | بانویی زیبا چون گل |
۲۸ | گلبر | آن که سینه و آغوشش چون گل لطیف و نازک است. |
۲۹ | گلبرگ | هر یک از اجزای پوششی گل، چهره و رخسار |
۳۰ | گلبن | بوته یا درخت گل اسم دخترانه اصیل |
۳۱ | گلبوته | بوته گل |
۳۲ | گلبیز | گل افشان، گلریز، معطر، خوشبو |
۳۳ | گلپاد | نگهبان گل |
۳۴ | گلپونه | گلهای کوچک معطر به رنگ صورتی یا بنفش، پونه جوان و تازه |
۳۵ | گلچهر | گلچهره، آن که چهره ای زیبا چون گل دارد، زیبا رو |
۳۶ | گلچهره | گلچهر، آن که چهره ای زیبا چون گل دارد، زیبا رو نام اصیل فارسی |
۳۷ | گلچین | آن که گل می چیند، چیننده ی گل، هم چنین به معنی منتخب و برگزیده |
۳۸ | گلدیس | زیبا مانند گل |
۳۹ | گلرخ | زیبا رو، گلچهره، دختری که چهره ای زیبا چون گل دارد. |
۴۰ | گلرنگ | به رنگ گل |
۴۱ | گلرو | گلچهره، آن که صورتی زیبا همانند گل دارد، زیبا رو |
۴۲ | گلریز | گل ریختن بر جایی یا بر سر و پای کسی، دارای نقش گل، همچنین نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی می باشد. |
۴۳ | گلزاد | زاده گل |
۴۴ | گلزار | گلستان |
۴۵ | گلسا | گلسان، مانند گل |
۴۶ | گلسان | = گلسا، مانند گل |
۴۷ | گلستانه | نام روستایی در نزدیکی کاشان |
۴۸ | گلسر | آن که سر و رویی چون گل دارد. |
۴۹ | گلشا | بهترین و زیباترین گل، شاه گلها |
۵۰ | گلشاد | گل خندان و شاداب، آن که با دیدن گل شاد است. |
۵۱ | گلشن | گلستان |
۵۲ | گلشهر | از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر پیران ویسه پادشاه تورانی اسم دختر ایرانی |
۵۳ | گلشید | گلی که چون خورشید می درخشد. |
۵۴ | گلفام | به رنگ گل سرخ، گلگون |
۵۵ | گلفشان | گل افشان |
۵۶ | گلگون | به رنگ گل سرخ، سرخ، نام اسب گودرز (پهلوان ایرانی)، همچنین نام اسب لهراسپ (پادشاه کیانی) |
۵۷ | گلگونه | گلگون |
۵۸ | گلنار | گل درخت انار که سرخ رنگ است، از شخصیتهای شاهنامه و نیز اسم همسر اردشیر بابکان پادشاه ساسانی |
۵۹ | گلناز | دارای ناز و عشوه ای چون گل |
۶۰ | گلنام | دارای نامی زیبا چون گل |
۶۱ | گلندام | گل اندام |
۶۲ | گلنواز | نوازش کننده گل |
۶۳ | گلنوش | مرکب از گل + نوش (عسل)، نام یکی از لحن های قدیم موسیقی ایرانی |
۶۴ | گلی | منسوب به گل، مانند گل، به رنگ گل |
۶۵ | گلیا | منسوب به گل، مرکب از گل بعلاوه پسوند نسبت |
۶۶ | گلیار | یار و همدم گل، نام روستایی در نزدیکی مهاباد |
۶۷ | گلین | منسوب به گل، به رنگ گل |
۶۸ | گندمک | گندم کوچک، سبزی بهاره خوردنی |
۶۹ | گوهر | سنگ قیمتی و گرانبها، سرشت، نهاد، جانمایه، اصل و نسب، نژاد |
۷۰ | گوهرآرا | آراینده گوهر، آراینده جواهر |
۷۱ | گوهرافروز | افروزنده گوهر |
۷۲ | گوهربانو | بانوی گرامی و اصیل |
۷۳ | گوهرتاب | تابنده چون گوهر |
۷۴ | گوهرتاج | تاجی از گوهر |
۷۵ | گوهرشاد | دارای سرشتی شاد و خوشحال، نام همسر شاهرخ میرزا پسر امیر تیمور پادشاه گورکانی که مسجد گوهرشاد مشهد به دستور او ساخته شد. |
۷۶ | گوهرشید | گوهری درخشان چون خورشید |
۷۷ | گوهرناز | مرکب از گوهر (سنگ قیمتی) + ناز (زیبا) |
۷۸ | گوهرنگار | مرصع |
۷۹ | گوهره | نام روستایی در نزدیکی کرمانشاهان |
۸۰ | گوهرین | جواهرنشان، مرصع |
۸۱ | گهردخت | دختر دارای اصالت |
۸۲ | گهرناز | گوهرناز |
۸۳ | گیتا | گیتی |
۸۴ | گیتی | جهان، عالم |
۸۵ | گیتی ناز | آن که موجب فخر و مباهات جهان است. |
۸۶ | گیسو | موی بلندسر |
۸۷ | گیلنار | مرکب از گیل (گیلک) + نار (انار) |
۸۸ | گیهان | کیهان، جهان، دنیا، گیتی |
موفقیت یک انتخاب است نه یک اتفاق