2014-09-26، 03:24
ام دختران ایرانی که با(آ)شروع می شوند[size=7pt]دوشنبه هفتم اسفند 1391 14:33
ردیف | اسم فارسی | معنی اسم |
۱ | آب ناهید | اسم زنی است در منظومه ویس و رامین |
۲ | آبان آسا | یعنی مانند آبان، آبان ماه تغییر آب و هوا است در نتیجه آبان آسا کنایه از کسی است که خلق و خوی متغیر دارد. |
۳ | آبان داد | داده آبان، کسی که در ماه آبان متولد شده است. |
۴ | آبان دخت | دختری که در آبان به دنیا آمده، دختر آبان، نام همسر داریوش سوم پادشاه هخامنشی |
۵ | آبان دیس | همانند آبان = کسی که به مثال ماه آبان که آب و هوایش متغیر است، خلق و خوی متغیری دارد. |
۶ | آبان سا | مانند آبان |
۷ | آبان فام | به رنگ آبان کسی که رنگ چهره اش زرد است. |
۸ | آبان مهر | آن که محبت او چون فرشته آبان است. |
۹ | آباندخت | دختر آبان، دختر متولد شده در ماه آبان، همسر دارا پادشاه پیشدادی |
۱۰ | آبانک | آبان کوچک |
۱۱ | آبانه | منسوب به آبان |
۱۲ | آبتاب | دختری با چهره زیبا و درخشان، تابان |
۱۳ | آبدیس | مانند آب زلال و شفاف |
۱۴ | آبرخ | زیبا، روشن، لطیف، کسی که چهره ای مانند آب دارد. |
۱۵ | آبرود | سنبل نیلوفر، دختری که مانند سنبل خوش نقش و زیباست. |
۱۶ | آبروشن | خوشبخت، ارجمند |
۱۷ | آبرون | گل همیشه بهار، شاد سرزنده |
۱۸ | آبسال | باغ، بستان |
۱۹ | آبسالان | باغها |
۲۰ | آبشار | آبی که به طور طبیعی از بلندی به پستی فرو می ریزد. |
۲۱ | آبشن | شکل دیگر آویشن، گیاهی علفی و معطر از خانواده نعناع با شاخه های فراوان و گلهای سفید یا صورتی |
۲۲ | آبگل | گلاب مایعی خوشبو که از برگ گلها بدست می آید. |
۲۳ | آبگون | به رنگ آب، آبی، گل نیلوفر |
۲۴ | آبگینه | شیشه، آینه، ظرف شیشه ای یا بلورین به ویژه جام شراب |
۲۵ | آبلوج | قند سفید، قند مکرر |
۲۶ | آبناز | نام زنی در منظومه ویس و رامین ، مایه فخر آب ، کنایه از لطافت پوست اسمفارسی |
۲۷ | آبنوس | درختی که چوب آن سیاه رنگ است و میوه ای بسیار شیرین و به شکل انگور دارد. |
۲۸ | آبنوش | آب گوارا، نام زنی در منظومه ویس و رامین |
۲۹ | آبیژ | صورت دیگر آیید، شراره، اخگر، آتش، کنایه از افراد پر جنب و جوش |
۳۰ | آپام | نام همسر داریوش اول پادشاه هخامنشی |
۳۱ | آپاما | اسم دختر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی |
۳۲ | آپامنه | نام دختر یکی از فرماندهان ایرانی در زمان سلوکیان |
۳۳ | آپامه | نام دختر سپیتامن یکی از سرداران ایرانی و همسر سلوکوس |
۳۴ | آپیشن | گویش کرمانی آویشن، گیاهی علفی و معطر از خانواده نعناع با شاخه های فراوان و گلهای سفید یا صورتی |
۳۵ | آتاناز | دختر نازنین بابا |
۳۶ | آتبین | آبتین،روح کامل و نیکو کار، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی |
۳۷ | آتر | آذر، آتش، اخگر |
۳۸ | آترا | آذر، آتش، نام یکی از ماههای پاییز |
۳۹ | آتریسا | آذرگون مانند آتش، دختری با چهره ای زیبا و برافروخته مرکب از آتری (تغییر یافته آذر،آتر،آتری) + پسوند مشابهت |
۴۰ | آترین | آذرین مانند آتش، زیبا و پر انرژی |
۴۱ | آتسا | آتوسا |
۴۲ | آتش | از شخصیت های شاهنامه، مخفف نام نوش آذر، یکی از چهار پسر اسفندیار |
۴۳ | آتشپاره | اخگر، شرار آتش، چابک |
۴۴ | آتشدخت | دختر آتش یا دختری که چون آتش است، کنایه از دختر با شور و حرارت |
۴۵ | آتشفام | به رنگ آتش، دختران سرخ روی |
۴۶ | آتشک | کرم شب تاب ، نام یکی از شخصیتهای داستان سمک عیار |
۴۷ | آتشگون | به رنگ آتش، ارغوانی، دختران سرخ روی |
۴۸ | آتشه | برق، آذرخش |
۴۹ | آتشی | نام نوعی گل، همچنین نورانی، فروزان، گیرا، مؤثر، به رنگ آتش، سرخ |
۵۰ | آتشیزه | کرم شب تاب |
موفقیت یک انتخاب است نه یک اتفاق