2014-09-26، 09:00
سلام براي اینکه از دست اعتیاد خلاصي یابم به هر دری زدم اولین باری که پیام انجمنو گرفتم تو مطب دکتر بودادرس جلسه بود باز البته باز بودنش رو متوجه نشدم ادرس رو پرسيدم و منطقه رو پيدا كردم وطبق تاريخ رفتم همه چي مرطب. نشريات توپ وتامن روديد سلام داد ويكي دوتا از پيامهاي بهبودي وادرس جلسات رو بهم داد وچند مجله بهبودي از شوق ميخواستم سنت بدم گفت همش هديه است كلي عشق كردم بعد يك سال جلسه باز واين عشق رفتم جلوتر ديدم دوسه ميز گذاشتند روش پرازسينيهاي پراز كيك انواع واقسام هرميز مسع
ولي داشت كه از الاتين بودند ويك صندوق سنت يعني هركس ميخورد سنتش رو ميداد وهمينطور نوشابه وچاي خلاصه گلكاري كاغذ رنگي انگار مجلس عروسي بود . توپوست خودم نميگنجيدم از بس انرژي گرفته بودم نشستم وبا دو نفر دوست شدم وبا ايما اشاره وتته پته ارتباط گذاشتم خانوم پيري هم كه نيت كرده بودم براي راهنما باهاش صحبت كنم نشسته بود وخيلي راحت من رو شناخت. در جلسات بسته من رو ديده بود فقط يك بار باور كن ارامشي داشت كه اگرتمام غمهاي دنيارو داشتي با نگاه كردن به چهره اش همه رو ازياد ميبردي . جلسه شروع شد يك هم درد رو گرداننده. صدا كرد طرف رفت تجربه داد وبعد از يك خانوم. دعوت شد وبعد از يك خانوم از الانان وبعد يك دكتر كه در مورد معتادين وكمك پزشك به انها صحبت كرد بعد از ان يك متخصص بيماري باز شد با پرژكتور و عكس وبعد معاون شهردار بود سخنراني كرد ودر اخر ده تولد داشتيم كه به صف ايستادند وگل تقديمشان شد نه اعلام پاكي شد ازطرف ديگر اعظا نه سنتي خوانده شد ونه چيز ديگري به ميهمانان هم گل اهدا شد وجلسه تمام شد بعدش هم خودتون خدث بزنيد خوردن ونوشيدن قهوه وشيريني . خيلي حال كردم از زبان دوستم بود اين مطلب
موفقیت یک انتخاب است نه یک اتفاق