2014-09-29، 06:15
تنهابازمانده ی یک کشتی شکسته توسط جریان آب به جزیره ای دورافتاده برده شد.اوبابی قراری به درگاه خداوند دعامی کردتانجات پیداکند.ساعت هابه اقیانوس چشم می دوخت شایدنشانی ازکمک بیابد اماچیزی به چشم نمی آمد.
سرانجام باناامیدی تصمیم گرفت کلبه ای کوچک کنارساحل بسازدتاازخودووسایل اندکش بهترمحافظت کند.
یک روزپس ازآنکه ازجست وجوی غذابازگشت،خانه ی کوچکش رادرآتش یافت؛اندک لوازمش دودشده بودوبه آسمان رفته بود.
بدترین چیزممکن رخ داده بود...
عصبانی واندوهگین فریادزد:"خدایاچگونه توانستی بامن چ
نین کنی؟"
اوصبح روزبعدباصدای یک کشتی که به جزیره نزدیک میشد ازخواب برخاست؛آن کشتی می آمد تانجاتش دهد..!
مردازنجات دهندگان پرسید:"چطورمتوجه شدیدمن اینجاهستم?"
آنهاگفتند:"ماعلامت دودی که فرستادی دیدیم..!"
آسان میتوان دلسردشد،هنگامی که به نظرمی رسدکارها به خوبی پیش نمیرود،امانبایدامیدمان را ازدست بدهیم زیراخدادرکنارماست،حتی درمیان درد ورنج...!
دفعه ی بعد که کلبه ی شمادرحال سوختن است به یادآوریدکه آن شاید علامتی برای فراخواندن رحمت خداوند باشد
اوصبح روزبعدباصدای یک کشتی که به جزیره نزدیک میشد ازخواب برخاست؛آن کشتی می آمد تانجاتش دهد..!
مردازنجات دهندگان پرسید:"چطورمتوجه شدیدمن اینجاهستم?"
آنهاگفتند:"ماعلامت دودی که فرستادی دیدیم..!"
آسان میتوان دلسردشد،هنگامی که به نظرمی رسدکارها به خوبی پیش نمیرود،امانبایدامیدمان را ازدست بدهیم زیراخدادرکنارماست،حتی درمیان درد ورنج...!
دفعه ی بعد که کلبه ی شمادرحال سوختن است به یادآوریدکه آن شاید علامتی برای فراخواندن رحمت خداوند باشد
موفقیت یک انتخاب است نه یک اتفاق