2014-10-03، 02:34
به هر گام تو میلرزد دلم هر بار می آیی
نگو یوسف شوم وقتی زلیخا وار می آیی
چو خورشیدی که از هر راه بر گلخانه می تابد
به هر راهی که باشد بر سر بیمار می آیی
به جای توبه بر لبهای من ذکر لبان توست
برای بردن آثار استغفار می آیی
تو چون سیلی که پستی یا بلندی در مرامش نیست
پی همواری دل های نا هموار می آیی
ببخش ای بهترین تصویر عمرم ، وقت دیدارت
به دستم لرزه می افتد ، به چشمم تار می آیی
مگر از شوق می خواهی به پایت جان دهم یکجا
که در تنهاییم بی وعده ی دیدار می آیی ؟؟
نگو یوسف شوم وقتی زلیخا وار می آیی
چو خورشیدی که از هر راه بر گلخانه می تابد
به هر راهی که باشد بر سر بیمار می آیی
به جای توبه بر لبهای من ذکر لبان توست
برای بردن آثار استغفار می آیی
تو چون سیلی که پستی یا بلندی در مرامش نیست
پی همواری دل های نا هموار می آیی
ببخش ای بهترین تصویر عمرم ، وقت دیدارت
به دستم لرزه می افتد ، به چشمم تار می آیی
مگر از شوق می خواهی به پایت جان دهم یکجا
که در تنهاییم بی وعده ی دیدار می آیی ؟؟
مشگل اینه که به بعضیا بیشتر از حدشون بها دادم