2014-10-08، 07:20
هنگامی که چیزی بسیار آشکار است عادی تصورش میکنی،وقتی چیزی به چشمانت خیلی نزدیک باشد،نمی توانی آن را ببینی،برای دیدن نیاز به فاصله ای داریم.
شور بختی گویی همزاد ما شده،هزاران سال است که از این بلا به خود می پیچیم،همین نزدیکی بسیار است که نمی گذارد او را ببینیم،وگرنه،وجود او بسیار آشکار،برای دیدن این آشکار نهان به چشمان کودکانه نیاز مندیم،وما همه هزاران سال در دیدگانمان به ارث برده ایم،
چشمان ما پیرند و کهن سال،نمی توانند تازگی را ببینند،آنها پیش از آن این صفحه را دیده اند،و همان هایی را که باعث شور بختی شده اند را فراموش کرده اند.
قطعه ای از «بشنو از این خموش» اُشو.
شور بختی گویی همزاد ما شده،هزاران سال است که از این بلا به خود می پیچیم،همین نزدیکی بسیار است که نمی گذارد او را ببینیم،وگرنه،وجود او بسیار آشکار،برای دیدن این آشکار نهان به چشمان کودکانه نیاز مندیم،وما همه هزاران سال در دیدگانمان به ارث برده ایم،
چشمان ما پیرند و کهن سال،نمی توانند تازگی را ببینند،آنها پیش از آن این صفحه را دیده اند،و همان هایی را که باعث شور بختی شده اند را فراموش کرده اند.
قطعه ای از «بشنو از این خموش» اُشو.
موفقیت یک انتخاب است نه یک اتفاق