2014-10-08، 08:17
در چارچوب زندگي كردن، زندگي كردن در تاريكي و ناشايستگي است. تن دادن به پستي و خواري است. زيرا وجود ما نيازمند همه آسمان است و فقط آنگاه مي تواند به رقص و آواز و شادي در آيد و گرنه عليل و از كار افتاده مي شود و هيچ فضايي براي پرواز و حركت وجود نخواهد داشت.
و انسان در چارچوب زندگي مي كند، چارچوب بدن، چارچوب ذهن، چارچوب عواطف و خلق. زنداني پشت زنداني ديگر. از تمامي اين چارچوبها مي توان فراتر رفت ... انسان هيچگاه نبايد به هيچ حد و مرزي تن دهد.
هرگاه به مرزي رسيدي، بكوش تا از آن فراتر روي. آنگاه كه از تمام حد و مرزها فراتر روي...
«اُشو»
و انسان در چارچوب زندگي مي كند، چارچوب بدن، چارچوب ذهن، چارچوب عواطف و خلق. زنداني پشت زنداني ديگر. از تمامي اين چارچوبها مي توان فراتر رفت ... انسان هيچگاه نبايد به هيچ حد و مرزي تن دهد.
هرگاه به مرزي رسيدي، بكوش تا از آن فراتر روي. آنگاه كه از تمام حد و مرزها فراتر روي...
«اُشو»
موفقیت یک انتخاب است نه یک اتفاق