2014-10-14، 04:56
عشق بايد زميني باشد. همانگونه درخت بدون زمين نمي تواند رشد كند و به ريشه هايي در زمين احتياج دارد عشق نيز نيازمند ريشه هايي در زمين است. مظهر زمين، بدن است اما درخت تا اوج آسمان بالا مي رود و به ابرها مي رسد. هر درختي سوداي رسيدن به ستاره ها را دارد. اما يك چيز را به خاطر داشته باش: درخت هر قدر هم بالاتر برود ريشه هايش عميق تر فرو مي روند. در اينجا تناسبي وجود دارد. عمق ريشه هاي درخت بايد با ميزان ارتفاعي كه درخت بالا مي رود برابر باشد. بايد بين عمق و ارتفاع تعادل كامل برقرار باشد. درخت با ريشه هاي كوچك نمي تواند زياد بالا برود. اگر اين كار را بكند فرو مي افتد. اينكه درختي بدون ريشه دواندن در زمين بالا و بالاتر برود و به ستاره ها برسد كاملا بي معناست. بلي، عشق بايد از زمين فراتر برود اما عشق بدون كمك زمين قادر به اين كار نيست. نيازمند حمايت زمين است. عشق بايد چيزي برتر از اميال نفساني باشد اما اميال نفساني بايد پشتيبان آن باشند. عشق ضد اميال نفساني نيست. برتر بودن به معناي ضديت داشتن نيست. عشق اميال نفساني را نيز دگرگون مي كند. آنرا به دوست داشتن و احساس همدردي دگرگون مي كند. گلهايي كه در بالاي درخت شكوفه مي كنند هداياي زمين اند. زمين ضد درخت نيست. پس يك انسان بيدار شده واقعي، پلي است ميان اين دنيا و آن دنيا. ميان روح و ماده.
- اُشو - OSHO -
موفقیت یک انتخاب است نه یک اتفاق