2014-10-17، 12:03
سلام ارمانم ويک معتاد خدارو شکر ميکنم که اجازه داد يک روز قشنگ دیگشم ببینم و از نعمتهاي که در اختیارم گذاشته استفاده کنم حال احساسم خوبه شکر احساس الانم اینه که به نظرم نیاز به یک تعغیر کلی در رفتار افکار و زندگیم دارم چون احساس خلع میکنم و باز زندگی یکنواخت و بی معنی شده برام از عمل کردم راضی نیستم دلم یه چیزی میخاد اما نمتونم الان پیداش کنم ازش طلب کمک دارم در اوج نیاز بی نیازم همین که پاک از مخدرم شکرش میکنم هر چی سن پاکی بالاترمیره دردای عقلانی به همون نسبت بیشتر میشه موندم تو این چرخه بعضی مواقع احساس میکنم که اتفاقاتی که حالا برام پیش میاد خیلی وقت پیشترا با اون روبه رو بود و اینو یک بار دیگه دیدم گیج شدم تو احساساتم از خداوند درخواست میکنم راهو بهم نشون بده.همینجا اعلام عجز وناتوانی میکنم وازش میخام که یک لحظه منو با بیماریم واحساساتم تنها نذاره که محکومم به فنا از خدا عاجزانه میخام که تمایل وشهامت بهم بده تا بتونم تسلیم خواست وارادش باشم پذیرفتن واقعیت تو هر مسئله به من کمک میکنه تا رشدکنم.امین
موفقیت یک انتخاب است نه یک اتفاق