2015-02-08، 03:06
گاه يك سنجاقكي به تو دل مي بندد ...
و تو هر روز سحر مي نشيني لب حوض تا بيايد از راه ...
از خم پيچك نيلوفرها ...
روي موهاي سرت بنشيند ...
يا كه از قطره ي آب كف دستت بخورد ...
گاه يك سنجاقك شوق زندگي ست ...
و تو هر روز سحر مي نشيني لب حوض تا بيايد از راه ...
از خم پيچك نيلوفرها ...
روي موهاي سرت بنشيند ...
يا كه از قطره ي آب كف دستت بخورد ...
گاه يك سنجاقك شوق زندگي ست ...
خدا را دوست دارم ....
*********** ابر را در بيكرانه آسمان ميگرياند ، تا غنچه ي حقيري را روي زمين بخنداند ....